کافه پاورپوینت
342000 پاورپوینت
130560 کاربر
2369700 دانلود فایل

ساخت پاوپوینت با هوش مصنوعی

کم تر از 5 دقیقه با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت ، پاورپوینت بسازید

برای شروع ساخت پاورپوینت کلیک کنید

ساخت پاورپوینت با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت2


شما در این مسیر هستید :خانه / محصولات /powerpoint / دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش (کد16830)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش (کد16830)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش (کد16830)

شناسه محصول و کد فایل : 16830

نوع فایل : Powerpoint پاورپوینت

قابل ویرایش تمامی اسلاید ها دارای اسلاید مستر برای ویرایش سریع و راحت تر

امکان باز کردن فایل در موبایل - لپ تاپ - کامپیوتر و ...

با یک خرید میتوانید بین 342000 پاورپینت ، 25 پاورپوینت را به مدت 7 روز دانلود کنید

هزینه فایل : 105000 : 40000 تومان

تماس با پشتیبانی 09164470871



فایل های مشابه شاید از این ها هم خوشتان بیاید !!!!


دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فيزيولوژی قلب (کد16846)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فيزيولوژی قلب (کد16846)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فیزیولوژی گیاهان زراعی (کد16845)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فیزیولوژی گیاهان زراعی (کد16845)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فيزيولوژي در فوتسال (کد16844)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فيزيولوژي در فوتسال (کد16844)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فیزیک پایه (کد16843)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فیزیک پایه (کد16843)

دانلود پاورپوینت آشنایی با  مکانیزم ساختاری کاغذ (کد16842)

دانلود پاورپوینت آشنایی با مکانیزم ساختاری کاغذ (کد16842)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره قوانين و مقررات در پرستاری (کد16841)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره قوانين و مقررات در پرستاری (کد16841)

دانلود پاورپوینت آشنایی با قانون رفع موانع تولید و سرمایه گذاری صنعتی (کد16840)

دانلود پاورپوینت آشنایی با قانون رفع موانع تولید و سرمایه گذاری صنعتی (کد16840)

دانلود پاورپوینت آشنایی با  قانون برگزاری مناقصات (کد16839)

دانلود پاورپوینت آشنایی با قانون برگزاری مناقصات (کد16839)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فوریتهای پزشکی در کودکان (کد16838)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فوریتهای پزشکی در کودکان (کد16838)

دانلود پاورپوینت آشنایی با قفل گذاری و حراست نرم افزار (کد16837)

دانلود پاورپوینت آشنایی با قفل گذاری و حراست نرم افزار (کد16837)

دانلود پاورپوینت  کلیاتی درباره قلب مصنوعي   (کد16836)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره قلب مصنوعي (کد16836)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فناوری پیامک (کد16835)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فناوری پیامک (کد16835)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فناوری نانودربسته بندی مواد غذایی(کد16834)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فناوری نانودربسته بندی مواد غذایی(کد16834)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فناوری اطلاعات (کد16833)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فناوری اطلاعات (کد16833)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فلو چارت گردش کار  (کد16832)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فلو چارت گردش کار (کد16832)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فلسفه تربیت  (کد16831)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فلسفه تربیت (کد16831)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فرهنگ سازمانی (کد16829)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فرهنگ سازمانی (کد16829)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فرمت ارایه مقاله (کد16828)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فرمت ارایه مقاله (کد16828)

دانلود پاورپوینت آشنایی با عنصرفلوئور  (کد16827)

دانلود پاورپوینت آشنایی با عنصرفلوئور (کد16827)

دانلود پاورپوینت آشنایی با افق هاي آينده شيمي ايران (کد16826)

دانلود پاورپوینت آشنایی با افق هاي آينده شيمي ايران (کد16826)

دانلود پاورپوینت آشنایی با زبان هنـد (کد16825)

دانلود پاورپوینت آشنایی با زبان هنـد (کد16825)

دانلود پاورپوینت آشنایی با عناوین فرهنگ و جامعه (کد16824)

دانلود پاورپوینت آشنایی با عناوین فرهنگ و جامعه (کد16824)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره  ستاد بازسازی عتبات عالیات(کرج) (کد16823)

دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره ستاد بازسازی عتبات عالیات(کرج) (کد16823)

دانلود پاورپوینت تاثیر فقر، مهاجرت و بیسوادیبر بهداشت جامعه (کد16822)

دانلود پاورپوینت تاثیر فقر، مهاجرت و بیسوادیبر بهداشت جامعه (کد16822)

دانلود پاورپوینت تجزیه و ارزیابی مبحث فصد (کد16821)

دانلود پاورپوینت تجزیه و ارزیابی مبحث فصد (کد16821)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره  مبحث فشار (کد16820)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره مبحث فشار (کد16820)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فرصت های شغلی آموزش بهداشت (کد16819)

دانلود پاورپوینت آشنایی با فرصت های شغلی آموزش بهداشت (کد16819)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تحليل سلسله مراتبي(کد16818)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تحليل سلسله مراتبي(کد16818)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره فروش موفق و فروشنده موفق (کد16817)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره فروش موفق و فروشنده موفق (کد16817)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی  درباره افت كيفيت در واحدهاي تصفيه گاز(کد16816)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره افت كيفيت در واحدهاي تصفيه گاز(کد16816)

دانلود پاورپوینت آشنایی با توسعه اقتصادي و برنامه ریزی (کد16815)

دانلود پاورپوینت آشنایی با توسعه اقتصادي و برنامه ریزی (کد16815)

دانلود پاورپوینت  اطلاعاتی  درباره انتقال حرارت  (کد16814)

دانلود پاورپوینت اطلاعاتی درباره انتقال حرارت (کد16814)



توضیحات محصول دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش (کد16830)

 دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش

  دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش

عنوان های پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش عبارتند از :


کلیاتی درباره فلسفه آفرینش
فلسفه آفرینش

سرشت الهی انسان

 


تکه ها و قسمت های اتفاقی از فایل کلیاتی درباره فلسفه آفرینش


فلسفه آفرینش
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشم

مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا

یا چه بوده ست مراد وی از این ساختم

یکی از اساسی ترین پرسش هایی که گاه ذهن هر فرد را به خود مشغول می سازد، این است که چرا خداوند ما را آفریده است؟ شاید اگر راهمنایی های وی نبود، عقل انسان هیچ گاه به تنهایی از عهده پاسخگویی آن برنمی آمد. مهمترین دشواری چنین بررسی هایی این است که موضوع آن، فعل الهی است و درک افعال الهی نیز برای انسان که همه چیز را در قیاس با خود تجزینه و تحلیل می کند، بسیار دشوار است.
اهمیت این مسئله تا بدانجاست که برخی از متفکران و بسیاری از انسان ها را به ورطه بدبینی پوچ گرایی کشانده است. پاسخ به فلسفه آفرینش در واقع روشن می کند که چرا انسان به این دینا پا نهاده است؛ در زندگی باید به دنبال چه باشد؛ چرا باید سختی ها را تحمل کند و در پایان چرا باید بمیرد.

فلاسفه، عرفا، شعرا و اندیشمندان در طول تاریخ کوشیده اند تا به این پرسش اساسی بشر پاسخ گویند. در این میان، بدبینانی مانند بودا، مانی، ابوالعلا معری، خیام و شو پهناور و نیز پوچ گرایانی مانند کافکا، کامو، سارتر و صادق هدایت پاسخی شایسته برای این سوال نیافته اند.[1] اما بیشتر عرفا و فلاسفه مسلمان در پرتو وحی الهی، این مسئله را به نیکی بررسیده و نتایج معقولی نیز به دست آورده اند. در این بحث سعی می شود بحث های دقیق و پیچیده عقلی با زبانی ساده، و همراه با آیات و روایات مربوطه طرح شود.
در مورد هدف خداوند از آفرینش، پاره ای گفته اند خداوند در افعالش هدف ندارد؛ زیرا هدفمندی از او صاف فاعل نیازمند است. برخی نیز اهدافی چون سود رساندن به مخلوقات، عبادت، آژمایش و مانند اینها را برشمرده اند. برای روشن شدن این بحث باید ابتدا افعال انسانی بررسی شود و جایگاه هدفدر افعال ارادی آشکار گردد. سپس مسأله هدف در افعال الهی تبیین شود.
1- بنگرید به: عبدالله نصری، فلسفه آفرینش، ص 75-183

تحلیل افعال ارادی انسان
افعال انسان به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شود. افعال ارادی مانند خوردن، آشامیدن، مطالعه کردن، نوشتن ومانند اینها همگی از روی اراده و تصمیم است. از آنجا که هرگونه تصمیم و اراده ای مبتنی بر در نظر گرفتن هدفی ویژه می باشد بنابراین همه افعال ارادی انسان هدفمند است.
اما گاه چنین می نماید که در پاره ای موارد، فعل ارادی انسان بدون هدف خاصی صورت می گیرد؛ مانند جابه جا شدن برروی صندلی به هنگام گوش دادن به درس که گاه بدون توجه صورت می گیرد، یا ترسیم خطوطی بر روی کاغذ به هنگام فکر کردن و مانند اینها. اگر نیک بیندیشیم، در این موارد نیز چون فعل انسان ارادی است، هدفمند می باشد، گر چه کشف قصد حقیقی انسان گاه دشوار می نماید.

در واقع انسان پیش از انجام فعل ارادی، مراحلی را پشت سر می نهد و سپس اراده می کند و بی تردید تحقق اراده نیز بدون طی این مراحل ناممکن است. مراحل یادشده از این قرار است: تصور فعل و نتیجه آن، مقایسه نتیجه فعل با هدف مورد نظر، حکم به مطلوب بودن فعل و اینکه ما را به هدف می رساند یا نزدیک می کند، شوق به فایده فعل، شوق به خود فعل و در پایان اراده انجام فعل و صدور آن از سوی فاعل، البته اگر مانعی در بین نباشد.[1] با دقت در مراحل صدور فعل ارادی، آشکار می شود که داشتن هدف از ارکان اولیه اینگونه افعال است. انسان تا هدفی را در نظر نگیرد، مفید بودن فعل به نیکی روشن نمی شود. حکم به فایده یا عدم فایده فعل، با توجه به رابطه است که بین نتیجه فعل و هدف مطلوب وجود دارد، و گرنه ی فعل به خودی خود نه مطلوب است، نه نامطلوب. آشامیدن آب برای شخصی که تشنه است و رفع تشنگی هدف اوست، مطلوب خواهد بود، اما همین نوشیدن آب برای کسی که کاملاً سیراب است، یا تشنه است، اما رفع تشنگی هدف او نیست (مانند انسان
روزه دار در ماه مبارک رمضان) مطلوب نمی باشد. بنابراین معیار مطلوب بودن یا نبودن فعل، هدف است.
1- بنگریدبه: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، درس 68

اگر هدف نباشد، حکم به مطلوبیت صورت نمی گیرد و اراده ای نیز صادر نخواهد شد. تا اینجا روشن شد که دست کم در مورد افعال ارادی انسان یکی از ارکان فعل، توجه به هدف است.
معنای هدف
هدف در لغت به معنای مقصود، غرض، غایت، نشانه تیر و مانند اینهاست.[1] در بحث های عقلی و فلسفی اغلب به جای هدف، از واژه «علت غایی» استفاده می شود.[2] توجه به این نکته ضروری است که گرچه انسان در افعال ارادی خود به ظاهر اهداف متعددی – مانند رفع تشنگی و گرسنگی، رسیدن به شغل، مسکن، رفاه، آرامش، سعادت ابدی و رضای الهی- دارد، اما در واقع همه اهداف انسان به رفع کاستی ها و به دست آوردن کمال مفقود می انجامد.[3] انسان همواره چیزی رابه عنوان کمال مطلوب در نظر می گیرد که خود فاقد آن است. مطولبیت کمال و شوق به آن موجب شوق به نتیجه فعل و در نتیجه شوق به خود فعل می گردد. در واقع مطلوب واقعی انسان در افعال ارادی اش همان هدف اوست و فعل از این رو که پلی است برای رسیدن به هدف، مطلوب است. مثلاً خوردن غذا به خودی خود مطلوب نیست، بلکه سیر شدن یا لذت و مانند آن که هدف است، مطلوب واقعی انسان می باشد.

2- بنگرید به: محمد معین، فرهنگ فارسی معین، ج4، ذیل «هدف»؛ نیز: این منظور، لسان العرب، ج 15
3- در تقسیمی مشهور، علت به چهار نوع تقسیم می شود: علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. در مثال صندلی که نجار برای خود می سازد، چوب، علت مادی، شکل خاصی که چوب میگیرد، علت صوری، نجار، علت فاعلی و شوق به نشستن بر روی صندلی، علت غایی است. هدف و انگیزه فاعل از این جهت یکی از علل چهارگانه شمرده شده که اگر نباشد، هیچ فعل ارادی صورت نخواهد گرفت. ازهمین رو، بسیاری از فلاسفه به جای واژه علت غایی، از «علت متممه»، یعنی   دانلود پاورپوینت کلیاتی درباره فلسفه آفرینش

در همان مثال هواپیما اگر مقصود سوال کننده این باشد که این شرکت هواپیماسازی چه انگیزه ای داشته است باید پاسخهای دیگری بدهیم، مثلا برای رسیدن به سود یا رقابت بیشتر در بازار حمل و نقل و مانند اینها. در هر دو مورد سوال یکی است (هدف از ساخت هواپیما)، اما مقصود گوینده و در نتیجه پاسخ به او متفاوت خواهد بود.[1]
1- در برخی از کتاب های کلامی و فلسفی، هدف به معنای اول را هدف فعل، و معنای دوم را هدف فاعل نامیده اند.
(بنگرید به: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، درس 68؛ نیز جعفر سبحانی، الالهیات، ج1، ص263 و 264).


هدف آفرینش
آنچه گفته شد، در واقع مقدمه ای بود برای پرداختن به این بحث که هدف خداوند از آفرینش انسان و جهان چیست؟ و آیا اساساً افعال الهی هدفمند است یا خیر؟ پاسخ بدین پرسش – چه مثبت باشد چه منفی – مارا از هر سو با مشکل مواجه می کند: اگر بگوییم خداوند هدف دارد، با توجه به سخن پیشینمان که «به نظر می رسد نوعی تلازم بین هدفمندی و نیاز وجود دارد»، خداند متعال نیازمند خواهد شد که با توجه به کمال مطلق بودنش و اینکه هیچ گونه نیازی در او راه ندارد، نمی توان گفت که خداوند هدف دارد. اما اگر بگوییم خداوند در افعال خود هدف ندارد، آن گاه او را به لغو، عبث و بیهودگی در افعال متهم کرده ایم که این نیز با صفت حکمت خداوند در تعارض خواهد بود؛[1] به ویژه آنکه آیات بسیاری نیز خداوند و افعال او را منزه از عبث و بیهودگی می داند.[2] بنابراین پاسخ به هدف آفرینش باید به گونه ای باشد که اولاً مستلزم هیچ گونه نقصی در خداوند نباشد و ثانیاً موجب بیهودگی جهان آفرینش نگردد.
2- دست کم با یکی از معانی حکمت که داشتن اهداف معقول در فعال است.
3- در ادامه بحث به این آیات اشاره خواهد شد.

برای بررسی دقیق این مسئله ابتدا هدفمندی افعال الهی را از نگاه عقل می کاویم و سپس به پاسخ های قرآنی و روایی در زمینه فلسفه آفرینش می پردازیم.
تحلیل عقلی فلسفه آفرینش
همان گونه که پیش تر اشاره شد پرسش از فلسفه وجودی چیزی به دو سوال تجزیه می شود که ممکن است پرسشگر، یکی از این دو یا هر دو را قصد کرده باشد. در هر صورت این دو پرسش باید جداگانه برری شود. بنابراین هنگامی که می پرسیم: چرا خداوند عالم هستی را آفریده؟ ابتدا باید آشار شود که منظور دقق از این سوال چیست. به مانند مثال پیشین (فلسفه ساختن هواپیما) وقتی شخصی می پرسد چرا خداوند عالم هستی را آفریده،

ممکن است مقصود او این باشد که اساساً این عالم به چه کار می آید؟ آیا این عالم مجموعه ای از اجزای آشفته است که هر کدام مستقل از دیگری می باشد، یا اینکه مجموعه ای است در کمال نظم و هماهنگی تا هدف خاصی محقق گردد. پاسخ مثبت به این پرسش بدین معناست که اجزای این مجموعه به شکلی تصادفی و ناسنجیده کنار هم قرار نگرفته اند، بلکه به صورت هماهنگ و منظم، هدف خاصی را دنبال می کنند که آن فراهم ساختن بستری مناسب است تا از رهگذر آن، موجودات به مراتبی از کمال – برحسب شأن وجودی شان – نایل گردند.[1]
1- در ادامه بحث درباره هدف و فایده جهان هستی و اهدافی که قرآن و روایات در این باره گفته اند، مطالب بیشتری خواهد آمد.


روشن است که هدف به این معنا (فایده داشتن فعل) هیچ ملازمه ای با نیازمندی فاعل ندارد. مقصود برخی از فلاسفه و متکلمان که گفته اند «خداوند هدف دارد، اما هدف او به مخلقات و مصالح انها باز می گردد، نه به خودش» همین مطلب است.[1]
گفت پیغمبرکه حق فرموده است قصد من ازخلق احسان بوده است[2]
در واقع نه تنها کل عالم هستی بلکه هر ذره آن به این معنا هدفمند است.
هر ذره که هست اگر غباریست در پرده مملکت بکاریست
این هفت حصار برکشیده بر هزل نباشد آفریده
در بسیاری موارد وقتی از هدف و فلسفه آفرینش می پرسند، مراد این است که دنیا و عالم آفرینش چه فایده ای دارد؟
اما ممکن است مقصود پرسشگر از چیستی فلسفه آفرینش، دانستن فایده آن بناشد، بلکه منظور این باشد که انگیزه وهدف خداوند از این آفرینش چه بوده است؟ این همان پرسش از انگیزه فاعل و منشأ صدور فعل از اوست؛ یعنی چیزی که موجب رغبت و میل فاعل به فعل می گردد.

1- این مطلب را معمولاً به معتزله نسبت می دهند. (بنگرید به: حنا الفا خوری و خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص 131؛ نیز: خواجه نصرالدین طوسی، قواعد العقاید، ص 83-84)
2- مثنوی، دفتر دوم، 2635
پیش از آنکه بدین سوال پاسخ دهیم، ذکر این نکته ضروری است که پرسش اول، از پرسش دوم اهمیت بیشتری دارد. در همان مثال هواپیما، سوال از هدف به معنای فایده، این اهمیت را دارد که روشن می کند چگونه می توانیم از هواپیما استفاده بهتری ببریم، اما اینکه بدانیم انگیزه اصلی شرکت سازنده، پول است یا شهرت و جز اینها، فایده چندانی ندارد. به همین گونه، اینکه عالم هستی چه فایده ای دارد و به چه کار می آید و چگونه می تانی بیشترین بهره را از آن ببریم، اهمیت بیشتری دارد، تا اینکه دریابیم هدف و انگیزه اصلی خداوند از آفرینش چه بوده است ولی در هر حال ذهن بشری کنجکاوانه تلاش می کند تا همه ابعاد و معماهای عالم هستی را کشف کند. بنابراین فایده اصلی این پرسش، ارضاء میل دانشجویی بشر است.

اما پاسخ به پرسش دوم، بسته به این است که هدف به همین معنای دوم را چگونه تفسیر کنیم. تعریفی که معمولاً از هدف به معنای ترغیب کننده فاعل به فعل می شود، چیزی است که فاعل ندارد، اما خواهان آن است و همین میل و اشتیاق، موجب صدور فعل از سوی فاعل می شود. روشن است که هدف به این معنا را نمی توان به خداوند نسبت داد؛ زیرا همان گونه که پیشتر گفتیم، هدف بدین معنا ملازم نیازمندی است و خداوند نیز از هر جهت کامل است و هیچ نیازی ندارد. فیلسوفان بزرگ جهان اسلام نیز پیوسته هدف به این معنا را از خداند نفی کرده اند.[1]
1- بنگرید به: ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، النمط السادس؛ همو، النجاه، ص 249و 250؛ شیخ اشراق، پرتونامه، فصل7 (مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج3، ص46 و 47)؛ همو، سه رساله از شیخ اشراق، ص54؛ ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ج6، ص396 و 415.

اساساً داشتن هدف به این معنا (انگیزه فاعل) از ویژگی های انسان و موجودات نیازمند است و اینکه چنین هدفی را در فعل الهی بجوییم، ناشی از تشبیه کردن خداوند به انسان است. همان گونه که انسان پیش از انجام فعل در ابتدا فایده فعل را نسبت به خودش بررسی می کند و در صورتی که حکم به فایده از جانب نفس صورت نگیرد آن را اراده نمی کند تصور می شود که خداوند نیز چنین است. البته این مسأله – تصور انسان وارانه از خداوند اختصاص به این بحث ندارد بلکه به طور کلی یکی از رهزن های شناخت خداست.[1] در هر صورت هدفمندی به این معنا ملازم نقص ونیاز است و خداوند از داشتن چنین اهدافی منزه است. برای روشن تر شدن این موضوع باید دانست که یکی از تفاوت های اصلی افعال الهی با افعال انسانی این است که فعل خداند از ذات او نشئت می گیرد و امر ذاتی نیز نیاز به دلیل ندارد، بلکه دلیل آن همان وجود ذات است. ما هنگامی به دنبال علت یک چیز هستیم که ذاتی نباشد.

1- برای نمونه وقتی می گوییم خدا می بیند تصور می کنیم دارای چشم است ونیز وقتی می گوییم می شنود، غضب می کند، خوشحال می شود و مانند اینها. یکی از دشواری های خداشناسی این است که در همه اوصاف مشتری ین خدا و انسان می باید ویژگی های انسانی – که ناشی از نقص و کمبود است – از خداوند سلب شود.


مثلاً اگر مشاهده کردید که میزتان چرب شده است، بی درنگ این سوال به ذهن می آید که منشأ این چربی چیست؟ اگر بگویند ظرف غذایی روی میز شما گذاشته شده، باز ممکن است پرسیده شود. ظرف غذا چرب بوده؟ اما اگر در پاسخ گفته شود چربی ظرف غذا ناشی از روغن غذاست، در اینجا دیگر نمی تان پرسید چربی روغن از کجاست؛ زیرا چربی از ذاتیات روغن است.[1] به همین سان، پرسیدن از هدف و انگیزه فاعل در افعال انسانی درست است، اما در افعال الهی امری نادرست می باشد. آیا ممکن است خداوندی که درای جود و رحمت بی پایان است لطف نکند و نیافریند؟ آیا درست است سوال کنیم: چرا نور پرتوافشانی می کند؟ پرتوافشانی عین ذات نور است و از نور تفکیک پذیر نیست. آفرینش موجودات و افاضه لطف و رحمت به آنها و رساندن آنها به بالاترین مراتب کمالی که شایسته آن هستند نیز برای خداوند چنین است. به همین دلیل گفته می شود منشأ صدور افعال الهی همان ذات اوست.[2]

1- جمله «الذاتی لایعلل» (=آن چیزی که ذاتی است، علت نمی خواهد) در فلسفه اسلامی از شهرت خاصی برخوردار است.
2- در بحث های فلسفی از این مسئله تحت عنوان «عینیت علت فاعلی و علت غایی در افعال الهی» نام می برند. (بنگرید به : ابونصرفارابی، التعلیقات، ص37؛ ملاصدرا، اسفار، ج2، ص272 و 278 و ج 6، ص359؛ و الین ژیلسون، روح فلسفه در قرون وسطی، ترجمه ع. داوودی، ص 151).
مه تابان به جز از خوبی و ناز چه نماید؟ چه پسندد؟ چه کند؟
آفتاب ار ندهد تابش ونور پس بدین نادره گنبد چه کند؟
دلم از چنگ غمت گشت چو جنگ نخروشد نترنگد چه کند؟[1]

پیش تر نیز اشاره شد که درک دست افعال الهی برای انسان که از نگاه محدود خود به همه چیز می نگرد، بسیار دشوار است. شاید از همین روست که پاره ای گفته اند اساساً سوال از هدف آفرینش، معقول و منطقی نیست:
ما آفرینش را می شناسیم، ولی مقصود از آن چه می تواند باشد؟ بعضی پرسشگران بیان می دارند پرسش نامعقولی است اگر سوال شود «مقصود از آفرینش انسان چیست.»[2]
نیز برخی دیگر آن را اجمالاً به حکمت الهی باز می گردانند و می گویند او حکیم است و همه افعالش نیز از سر حکمت، گرچه ما نتوانیم آنها را درک کنیم. بنابراین چنین پرسشی را نصیحت گوش کن جاناکه ازجان دوست تردارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و از دهرکمتر جو
که کس نگشودونگشایدبه حکمت این معمارا
1- کیات شمس تبریزی، غزلیات و قصاید، شماره 835.
2- م. و . گامات، فلسفه زندگی و مرگ، ترجمه احمدبیات، ص 160

2- هدف آفرینش از دیدگاه قرآن و روایات
هدف آفرینش را از جهت عقلی به اجمال بررسی کردیم. حال باید پاسخ آیات و روایات را نیز در این باره بداینم. آیا دین نیز – مانند برخی اندیشمندان – انسان را از درک فلسفه آفرینش عاجز می داند و در نتیجه انسان را به سکوت فرا می خواند؟ با یک بررسی ابتدایی معلوم می شود که دین اسلام به این مسأله اهمیت بسزایی داده و در آیات و روایات زیادی به این پرسش پاسخ گفته است. آنچه در آیات و روایات آمده، متعدد است، از این رو در نگاه اول ممکن است پراکنده نیز به نظر آید. در نگاهی کلی، آیات و روایات مربوط به فلسفه آفرینش به دو دسته تقسیم می شود:

1. آیات و روایاتی که به اصل هدفمندی آفرینش اشاره دارند، مبنی بر اینکه خلقت آسمان ها و زمین و انسان لغو، عبث و بیهوده نیست؛ آیاتی چون:
وَما خَلَقناَالسَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَینَهُما لا عِبِینَ ،[1]
جهان را نه بر بیهده کرده اند ترا نز پی بازی آورده اند[2]
گاه نیز خطاب به انسان می فرماید: «آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید؟»[3]
در روایات نیز به این اصل مهم به کرات اشاره شده است. حضرت علی می فرماید:ایَّها الناس اتّقوالله فما خلق امرُوٌ عبثا فَیَلهُوَ ولا تُرِکَ سُدی فَیَلغُوَ.[4]ای مردم! از خدا بترسید! هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی بپردازد، و او را به حال خود وا نگذاشته اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید.
1- انبیاء(21): 16؛ نیز بنگرید به: آل عمران (3): 191آ؛ انبیاء (21):16و17؛ جائیه45): 22؛ حجر (15) :85؛ روم (30) :8؛ نحل (16) :3 ؛ عنکوبت (29):44 و...
2- اسدی 3- مومنون (23):115.
4- نهج البلاغه، حکمت 370؛ نیز بنگرید به : همان، خ 195.

آیات و روایاتی که به اهداف فلسفه آفرینش پرداخته اند؛ این اهداف عبارتند از:
الف) عبادت: بر اساس آیات و روایات متعددی، هدف از آفرینش انسان، عبادت است:
وَما خَلَقتُ الجِنَّّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدُونِ.[1]
و جن و انس را نیافریدیم، جز برای آنکه مرا بپرستند.
بهر این آوردمان یزدان برون ما خلقت الانس الا یعبدون [2]
ب) آزمون الهی: در برخی دیگر از آیات و روایات نیز این هدف، ابتلا و آزمایش انسان معرفی شده است:
وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَالاَرضَ فِی سَتَّهِ اَیّامٍ وَکانَ عَرشُهُ عَلَی الماءِ لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم أَحسَنّ عَمَلاً.[3]
و اوست کسی که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید.
5- ذاریات (51): 56
6- مثنوی، دفتر ششم، 2501
1- هود(11): 7؛ نیز بنگرید به : کهف (18):7؛ ملک (67):2.

ج) رسیدن به رحمت الهی: از برخی آیات نیز چنین بر می آید که هدف از خلقت این بوده که رحمت الهی به موجودات برسد:
... وَ لا یَزالُونَ مُختَلِفِینَ*اِلاّ مَن رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذالِکَ خَلقَهُم.[1]
... در حالی که پیوسته در اختلاف اند، مگر کسانی که پرودرگار توبه آنان رحم کرده و برای همین آنان را آفریده است.
از برای لطف، عالم را بساخت ذره ها را آفتاب او نواخت[2]
د) شناخت خداوند: بر اساس برخی روایات، هدف خلقت، تجلی حق و شناخت اوست. فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرِفَ.[3] پس خلق را آفریدم تا شاخته شوم.
بهر اظهار است این خلق جهان تا نماند گنج حکمت ها نهان[4]
امام حسین (ع) نیز در روایتی می فرماید:ما خلق العباد الالیعرفوه.[5]
بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند.
2- هود(11): 118 و 119
3- مثنوی، دفتر دوم، 2636
4- بحارالانوار، ج84، ص198
5- مثنوی، دفتر چهارم، 3027
1- بحار الانوار، ج 5، باب 15، روایت 1 (ص312).

پنج. پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) در برخی احادیث قدسی نیز هدف خلقت، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) معرفی شده است؛ مانند:
لَولاکَ لَما خَلَقتُ الاَفلاک.[1]
اگر تو نبودی، همانا افلاک را نمی آفریدم.
گفتنی است از امور دیگری نیز به عنوان هدف آفرینش یاد شده است؛ مانند سعادت، کمال، تکلیف، بهشت و محبت.
برای درک بهتر آیات و روایات مربوط به فلسفه آفرینش دو نکته شایان توجه است:

الف) آیات و روایاتی که در این زمینه آمده، در مقام تبیین هدف به معنای فایده اند.دلیل این امر با توجه به بحث های گذشته کاملاً روشن است، دانستن هدف آفرینش به معنای انگیزه فاعل و منشأ صدور فعل – به فرض اینکه وجود داشته باشد و برای انسان هم قابل درک باشد- تأثیر چندانی بر زندگی انسان ندارد اما دانستن هدف آفرینش به این معنا که اساساً فایده این جهان چیست موجب می شود که فهم بهتری از این عالم داشته باشیم، جایگاه خود را در نظام هستی درک کنیم و بدانیم در مدتی که در این دنیا هستیم چگونه زندگی کنیم و چه هدفی را دنبال کنیم.
2- بحارالانوار، ج 16، ص 406.


ب) در نگاه اولیه به آیات و روایات فلسفه آفرینش به نظر می آید اختلاف دارند و چندان روشن نیست که بالاخره هدف آفرینش چیست؟ اگر به دقت در این گونه آیات و روایات بنگریم، هیچ گونه اختلافی در آنها نمی یابیم؛ چه این علل مختلف در راستای هدف واحدی قرار دارند. هدف اصلی آفرینش هر موجودی این است که به بیشترین حد کمای کهمی تواند، برسد. خداوند موجودات را نه تنها می آفریند، بلکه آنها را در مسیر رسیدن به کمال نیز هدایت می کند:
قالً رَبُّنَاالَّذی أَعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی.[1]
گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است.
سعادت و بالاترین حد کمال برای انسان رسیدن به مرتبه قرب الهی است که قرآن از آن با واژه هایی چون «عندربهم»، «عندملیک مقتدر»، «عندلک» و مانند اینها یاد می کند. عرفا از این مقام به «مقام فناء فی الله» یادکرده، آن را آخرین مرتبه سیر الی الله می دانند.[2]
1- طه (20):50
2- بنگرید به : محسن بینا، مقامات معنوی (ترجمه و تفسیر منازل اسائرین )، ج 4، ص 88- 92.

آنجا نیز که پیامبراکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) هدف خلقت آسمان ها و زمین معرفی شده اند، از این روست که ایشان بالاترین مصداق و نمونه اعلی و کامل رسیدن به این مقام اند. بقیه انسان ها هم به اندازه ای که به ایشان نزدیک شوند و مقام قرب ربوبی را درک کنند در راستای هدف خلقت قرار گرفته اند. معرفت و شناخت خدا که در برخی از روایات مطر شده نیز در همین راستاست که بالاترین مراتب آن در همان مقام «فناء فی الله» حاصل می شود.
عبادت نیز از ابزارهای رسیدن به این مقام است؛ طاعت و عبادات ما سودی برای او ندارد و فقط برای این است که به قله معرفت نزدیک شویم و شایسته رضوان او گردیم. امر و نهی و تکلیف الهی فقط به همین منظور است امام صادق (ع) می فرماید:
.. و لیکلفهم طاعته فیستوجبوا بذلک رضوانه.[1]
و ایشان را به اطاعتش مکلف نمود تا از این طریق، شایسته رضوان او گردند.
1- میزان الحکمه، الانسان

زعشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال چه حاجت روی زیبا را[1]
به همین دلیل متکلمان اسلامی بعثت انبیاء و تکالیف شرع را لطف خداوند به بندگان می دانند زیرا عقل به تنهایی قادر به تشخیص راه سعادت و کمال و چگونگی عبادات که راه رسیدن به خداوند است نمی باشد. بر این پایه، عبادت نیز تنها نماز یا روزه و مانند آن نیست، بلکه هر فعلی است که ما را به خداوند نزدیک کند بنابراین بر اساس آیه «وماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون» انسان آفریده شده تا تنها به سوی او حرکت کند وهمه اعمالش در راستای این هدف باشد:[2]

ابتلا و آزمون الهی نیز برای توجه انسان به خدا و حرکت به سوی اوست در کوره داغ سختیها، اضطراب ها و دلواپسی ها انسان به خدا توجه پیدا می کند و با تمام وجود او را می خواند، و گرنه به تعبیر علامه طباطبایی روشن است که امتحان هیچ گاه غرض اصلی نیست.[1] تجاربی که در این مواقع برای انسان در مواجهه با حق تعالی و درک شهودی او روی می دهد گاهی در تمام عمر تکرار نمی شود و در مواردی نیز نقطه عطفی در زندگی انسان می شود و برای تمام عمر او را متوجه خداوند متعال می کند.
نتیجه اینکه، خداوند متعال و معصومین (ع) در تبیین هدف آفرینش گاه هدف نهایی و اصلی را بیان فرموده اند که همان قرب الهی است: «وان الی ربک المنتهی»[2] و گاه نیز هدفهای متوسط و واسطه ای مانند عبادت و آزمایش را معرفی کرده اند؛ بنابراین ارائه تعریف های مختلف از این روست که هم مقصد و هدف نهایی برای انسان روشن شود و هم مسیر و ابزار سفر معرفی گردد. در گفتگوهای عادی نیز چنین است، مثلاً هنگامی که از کسی سوال می شود به کجا می رود ممکن است مقصد نهایی خود را بیان کند یا مقصدهای میانی و واسطه را.[3]
1- محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه 7 از سوره هود.
2- نجم (53):42.
3- در اصطلاح فلسفی هدف و غرض دو نوع است: هدف ذاتی یا اصلی و هدف عرضی یا تبعی. (بنگرید به:محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، همان و عبدالله جوادی آملی، همان.)

قُل اِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ العالَمِینَ.[3]
بگو: در حقیقت، نماز من و {سایر} عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است.
2- حافظ.
3- بنگرید به: عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج2 (توحید در قرآن)، ص389 - 392
4- انعام (6): 162
به هر حال، در تفسیر فلسفه و هدف خلقت توجه به یک اصل اساسی، بسیار مهم و ضروری است و آن بی نیازی خدا از مخلوقین می باشد که «انّ الله لغنی عن العالمین»[1] چگونه ممکن است خالق، چیزی را بیافریند و به او نیازمند گردد. مخلوق چیزی ندارد که به خالق بدهد بلکه با تمام ذرات وجودش در هر لحظه نیازمند خالق خود است.[2]
4- عنکبوت (29):6.
5- به بحث آفرینش مستمر و فیض نامحدود در بحث آفرینش انسان محددآً توجه کنید.

فلسفه آفرینش و معنای زندگی
یکی از مسائل انسان در دوران جدید و همراه با صنعتی شدن جوامع بشری و پیشرفت همه جانبه علم و فن آوری، معنای زندگی است؛ بدین بیان که آیا زندگی واقعاً دارای معناست و ارزش زیستن را دارد؟ رواج نیهلیسم و هیچ انگاری در جوامع بشری به ویژه در دنیای غرب، پس از رنسانس و انقلاب علمی و صنعتی شتاب فزاینده ای داشته است. پوچ انگاری و ریشه یابی درونی و اجتماعی آن از جمله مسائل است که در روانشناسی و جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه شناسان و روانشناسان امور متعددی مانند رنج کشیدن ها، ناکامی ها، شکست ها و ناتوانی تفسیر آنها را از جمله عوامل مهم پوچ گرایی می دانند. در این میان به نظر می رسد که مهم ترین عامل این معضل، ضعف یا عدم ایمان دینی باشد:
پرسش «معنای زندگی چیست»- که اغلب ملازم است با این پرسش که آیا انسان ها بخشی از یک هدف بزرگتر یا هدف الهی اند یا نه – پاسخی دینی طلب می کند.[1]
1- سوزان و لف، معنای زندگی، ترجمه محمد علی عبداللهی، نقد و نظر، سال هشتم، شماره 1 و 2، ص 29.

والتر تی. استیس نیز می گوید گر چه با عقاید دینی بیشتر اسقف ها مخالف است، اما آشفتگی و سرگردانی انسان در جهان مدرن را ناشی از نبود ایمان و دست شستن از خدا و دین می داند.[1] عوامل مختلفی که از آن به ریشه های پوچ گرایی یاد می کنند، در صورتی انسان را به ورطه پوچ گرایی می کشاند که با ضعف ایمان مذهبی همراه باشند، رنج ها وناکامی های انسان مومن هر اندازه هم که زیاد باشد، او را به پوچی نمی کشاند؛ زیرا هدف آفرینش و فلسفه وجودی خود را می داند.

او آمده است تا به مقام قرب الهی برسد، از این رو در این دنیا هر چیزی که او را برای وصول به این هدف یاری نماید، نه تنها زشت و ناپسند نیست، که بسیار نیکوست. بنابراین گرچه مسئله «معنای زندگی» با «هدف آفرینش» متفاوت است؛ به این بیان که اولی امری رانی و درونی، و دومی مسئله ای بیرونی و مربوط به عالم هستی و نظام آفرینش است، اما در عین حال کاملاً با یکدیگر ارتباط دارند. تفسیر درست هستی و انسان، زندگی را معنادار می کند. بنابراین اسنان مومن هیچ گاه در زندگی احساس پوچی و بی معنای نمی کند، ولی اگر انسان تکیه گاه مذهبی و دینی خود را از دست دهد، به هیچ روی نمی تواند معنای درستی برای زندگی بیابد، مگر اینکه خود را فریب داده، و به دلیل ضرورت معناداری زندگی برای سلامتی روانی و مانند آن معنایی برای زندگی اش بتراشد. به قول ولف:
2- والترتی. استیس، «درب معنایی معنا هست»، ص109.


اینان (کسانی که جهان را بی احساس می دانند) استدلال می کنند که گرچه زندگی ما معنا ندارد، اما باید چنان زندگی کنیم که گویی معنادار است.[1]
اگر اعتقادات مذهبی نباشد، فیلسوفان بزرگی چون شوپهناور نیز نمی توانند رنج های هستی را تفسیر کنند، از همین رو وی از خودکشی به عنوان پاسخی مثبت دفاع می کند.[2] در این دیدگاه، مشکلات زندگی به ویژه اگر همراه با مسئله مرگ مورد توجه قرار گیرد، زندگی را پوچ و بی ارزش می کند. در هر حال رواج شکاکیت معرفتی و بی معنای زندگی، میوه نامیمون فاصله انان معاصر از خدا و دین است.
زندگی بسیاری از مردم به سبب دلایلی متداول و معمولی که به آرمان ها، اوضاع زندگی و روابط شخصی خاص ایشان مربوط می شود، موقتاً یا دائماً پوچ و عبث است.[3]
1- سوزان ولف، پیشین.
2- همان، ص36
1- توماس نیگل، پوچی، ترجمه حمید شهریاری، همان، ص96

قرآن در این باره که رنج ها و ناکامی های آدمی نه تنها موجب سردرگمی او نمی شود، که باعث رسیدنش به کمال و سعادت است، چنین می فرماید:
وَلَنَبوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ وَ بَشِّرِالصّابِرِینَ الّذینَ اِذا أَصابَتهُم مُصیبَهٌ قالُوا اِنّالِلِّه وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ.[1]
و قطعاً شما را به چیزی از {قبیل} ترس و گرسنگی، کاهش در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم، و مژده ده شکیبایان را. {همان} کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد، می گویند: «ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم.

در این دو آیه با زیبایی تمام به مسئله معنای زندگی اشاره شده؛ گویی همین امروز برای انسان وامانده در تاریکی های پوچ گرایی نازل شده است. این آیات به دو اصل مهم اشاره دارد: اول آنکه رنج ها، ترس ها، گرسنگی ها و مانند اینها همگی آزمون الهی اند؛ آزمونی که به عنوان سنت الهی، برای همه انسانهاست.[2] لام و نون تأکید در «لنبلونکم» به خوبی بیانگر این مسئله است. دوم آنکه، افرادی می توانند این آزمایش ها را با سرافرازی بگذرانند که به هدف هستی، جایگاه خودشان در نظام آفرینش و اینکه از کجا آمده اند و به کجا می روند، به خوبی توجه کنند.
2- بقره (2) : 155و156
3- پیش از این درباره هدف و فایده ازمایش الهی سخن رفت.
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی[1]
1- حافظ


سرشت انسان
در خلایق روح های پاک هست
روح های تیره گلناک هست
این صدف ها نیست در یک مرتبه
در یکی در است ودر دیگر شبه[1]
2- مثنوی، دفتر چهارم، 3024و3025.

برخی از اندیشمندان حوزه انسان شناسی بر این عقیده اند که انسان ها فاقد سرشت و ذات مشترک اند. در مقابل نیز عده ای برآن اند که انسان ها ذات مشترک دارند، ولی ما نمی توانیم آن را بشناسیم. پاره ای دیگر قائل به وجود سرشت واحدند، اما در ماهیت آن، یعنی نیک سرشتی یا بدسرشتی انسان اختلاف نظر دارند که در بحث های بعدی به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت.[1]
تبیین فطرت و سرشت آدمی از جهات مختلفی اهمیت دارد. این بحث کمک می کند تا انسان با ابعاد و زوایای وجودی خود بیشتر آشنا شود. مثلاً اینکه انسان بداند ذاتاً میل به نیکی دارد یا به شر، از یک سو در تصویری که از خود دارد و شکل گیری شخصیت او، از سوی دیگر در روابط اجتماعی و شیوه تعامل با دیگران اثرگذار خواهد بود. بدین بیان که اگر ما انسان را صرفاً موجودی شرور و منفعت طلب بدانیم که اساسی ترین میل او حفظ سود و مصلحت شخصی اش است،

جامعه انسانی را باید گله ای از گرگ ها در نظر بگیریم[2] که هر کدام رقیب دیگری است و صرفاً برای رسیدن به منافع خود دور هم جمع شده اند روشن است که در این صورت افراد جامعه را رقیبانی بی رحم خواهیم دید پس روابط خود با دیگران را باید به گونه ای تعریف کنیم تا بیشترین سود را ببریم و کمترین ضربه را بخوریم. اما اگر انسان را موجودی نیک سرشت بپنداریم که ذاتاً نوعدوست است و میل به فضایل اخلاقی دارد، نگاهمان به جامعه به گونه ای دیگر خواهد بود.
3- واژه های طبیعت، فطرت، سرشت و ذات را در این بحث به یک معنا به کار می بریم.
4- «انسان، گرگ انسان» نظریه ای معروف در جامعه شناسی سیاسی است که توماس هابز آن را مطرح کرده است.


اهمیت دیگر این بحث، تأثیر آن بر برنامه های تربیتی است. کسی که می خواهد در خود یا دیگران تحول ایجاد کند، باید استعدادها و توانایی های انسان را بشناسد. اگر بگوییم انسان دارای سرشتی ویژه است و از این رو نمی توان او را به هر سویی برد، ممکن است با فشار زیادبه سمت وسویی خلاف جهت اصلی اش حرکت کندکه در راستای ویژگی های ذاتی اش نباشد و بدین رو متضر گردد.
شناخت سرشت حقیقی انسان، در علوم مختلف انسانی – مانند جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست، حقوق و مردم شناسی و عرصه های مرتبط با آنها – تأثیر فراوانی دارد. زیرا موضوع اصلی هر کدام از این علوم یکی از ابعاد وجودی انسان است برای درک سرشت و فطرت انسانی علاوه بر متون دینی، بایداز داده های علوم مختلفی مانند روانشناسی، زیست شناسی، زبان شناسی، معرفت شناسی، فلسفه، اخلاق و عرفان بهره جست.[1]
1- بنگرید به: علی اصغر خندان، ادراکات فطری، ص 35 – 49.

نظریه های مربوط به سرشت انسان
گرچه روانشناسان و جامعه شناسان در چند قرن اخیر درباره انسان به مطالعات گسترده ای پرداخته اند، اما هنوز هم درباره حققت سرشت آدمی هم داستان نیستند. نظریه هایی که در این زمینه مطرح شده، به دو دسته اصلی تقسیم می شود: گروهی که هر گونه سرشت مشترک بین انسان ها را انکار می کنند و گروه دیگر که وجود چنین امری را پذیرفته اند.
الف) منکران سرشت واحد
پیش از این گفتیم که برخی از مکاتب و اندیمشندان – به دلیل مختلف – هیچ گونه سرشت مشترکی را در انسان ها نمی پذیرند. مهمترین این مکاتب عبارت است از: اگزیستانسیالیسم، روانشناسان رفتارگرا، نظریه پردازان یادگیری اجتماعی، جامعه گرایان و تاریخ گرایان.[1]
1- بنگرید به: احمد واعظی، انسان از دیدگاه اسلام، ص 73 – 76؛ محمود رجبی، انسان شناسی، ص 145-147، علی اصغر حلبی، انسان در اسلام و مکاتب غربی، ص157 و 158.

اگزیستانسیالیسم
گر چه اگزیستانسیالیسم[1] در لغت به معنای اصالت وجود به معنای عام کلمه است، ولی مقصود از آن اصالت وجود انسانی است. مراد از اصالت این است که وجود انسان پیش از ماهیتش تحقق می یابد و در مرحله اولیه وجودش ماهیتی ندارد. از این رو، خود انسان می باید با روشی که در زندگی برمی گزیند و افعالی که اراده می کند، به خودش هویت بخشد. بر این اساس نمی توان گفت ماهیت و سرشت انسان چیست، بلکه باید دید هر انسانی چه ماهیتی از خود می سازد؛ درست برخلاف سایر موجودات که هویت از پیش تعیین شده ای دارند و نمی تواند آن را تغییر دهند. به همین روی نمی توان انسان را تعریف کرد؛ چه آنکه اساساً ماهیت مشخصی ندارد.

سارتر [2] که از پرچمداران این مکتب است،[3] چنین می گوید:
در مکتب اگزیستانسیالیسم، تعریف ناپذیری بشر بدان سبب است که بشر، نخست هیچ نیست، سپس چیزی می شود ... . بدین گونه، طبیعت کلی بشری وجود ندارد.[4] ... هیچ گونه طبیعت بشری که بتوان بر آن تکیه زد، وجود ندارد.[5]
2. existentialism.
3- ژآن پل سارتر (Jean – Poul Sartre)
4- اگزیستانسیالیسم به دو شاخه الهی و الحادی تقسیم می شود که سارتر از نمایندگان شاخه الحادی این مکتب است.
1- ژان پل سارتر، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، ترجمه مصطفی رحیمی ، ص 28
2- همان، ص 49

نفی فطرت و سرشت واحد انسانی از سوی این مکتب، به دلیل اهمیتی است که برای آزادی و مسئولیت انسان قائل است:
اگزیستانسیالیسم با این استدلال که در شیوه هستی انسانی، وجود مقدم برماهیت است، بر آزادی ما تأکید می گذارد: ما نخست هستیم؛ سپس آنچه هستیم، می شویم.[1]
شهید مطهری نیز می گوید:
اگزیستانسیالیسم به حکم اینکه اصلاً فطرت را مخالف آزادی می داند، با هر نوع امر سرشتی مخالف است.[2]
پرواضح است که داشتن فطرت مشترک بدین معنا نیست که همه ویژگی های انسان ها یکسان است. بنابراین وجود طبیعت مشترک هیچ منافاتی با آزادی و مسئولیت انسان نخواهد داشت.

جامعه گرایان و تاریخ گرایان
مکتب هایی که انسان را تابعی از جامعه و شرایط اجتماعی یا تاریخی می دانند نیز سرشت مشترک انسانی را نمی پذیرند. مارکسیست ها که انسان را تابع روابط اجتماعی، و روابط اجتماعی را تابع روابط تولیدی و در نهایت مبتنی بر ابزار تولید می دانند، شکل گیری شخصیت هر فرد را، به وضعیت ابزار تولید در آن جامعه وابسته می دانند. طبیعی است که بر اساس چنین دیدگاهی، سخن از فطرت واحد انسانی جایگاهی نخواهد داشت. از نگاه امیل دورکهیم، جامعه شناس معروف فراسوی و جامعه شناسانی مانند او نیز که خصوصیات انسان را ناشی از جامعه می دانند، سرشت واحد بشری معنا و مفهومی ندارد.[3]
3- فرهنگ اندیشه اعتقادی، ویراسته مایلک پین، ترجمه پیام یزدانجو، ص 88.
4- شهید مطهری، مجموعه آثار، ج13، ص 492.
1- بنگرید به : محمد تقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ، ص 47-110


در بحث های مربوط به جبر و اختیار که در آینده خواهد آمد، بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت. در اینجا همین قدر می توان اشاره کرد که گرچه انسان از جامعه تأثیر می پذیرد ولی این امر به هیچ روی به معنای نفی طبیعت مشترک نیست. همان گونه که پیش تر سخن رفت، قبول طبیعت مشترک هرگز به معنای اشتراک کامل انسان ها نیست. بنابراین در عین پذیرش فطرت مشترک می توان خصوصیات ویژه ای را نیز پذیرفت که هر انسانی برای خود دارد؛ خصوصیاتی که می تواند ناشی از جامعه یا امر دیگر باشد. تاثیر پذیری فرد از جامعه را هیج اندیشمندی انکار نمی کند اما حاکم کردن جامعه بر کلیه شئون فردی، نگاهی افراط آمیز به تأثیر جامعه بر فرد است.

ب) پذیرش سرشت مشترک
در مقابل گروه پیشین، پاره ای دیگر



تو پروژه یکی از بزرگ ترین مراجع دانلود فایل های نقشه کشی در کشو در سال 1394 تاسیس گردیده در سال 1396 کافه پاورپوینت زیر مجموعه تو پروژه فعالیت خود را در زمینه پاورپوینت شروع کرده و تا به امروز به کمک کاربران و همکاران هزاران پاورپوینت برای دانلود قرار داده شده

با افتخار کافه پاورپوینت ساخته شده با وب اسمبلی

لوگو اینماد لوگو اینماد لوگو اینماد
ظاهرا یک قسمت لود نشد صحفه را مجدد لود کنید