کافه پاورپوینت
342000 پاورپوینت
130560 کاربر
2369700 دانلود فایل

ساخت پاوپوینت با هوش مصنوعی

کم تر از 5 دقیقه با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت ، پاورپوینت بسازید

برای شروع ساخت پاورپوینت کلیک کنید

ساخت پاورپوینت با هوش مصنوعی کافه پاورپوینت2


شما در این مسیر هستید :خانه / محصولات /powerpoint / دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي (کد16268)

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي (کد16268)

سفارش انجام پاورپوینت - بهترین کیفیت - کم ترین هزینه - تحویل در چند ساعت 09164470871 ای دی e2proir

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي (کد16268)

شناسه محصول و کد فایل : 16268

نوع فایل : Powerpoint پاورپوینت

قابل ویرایش تمامی اسلاید ها دارای اسلاید مستر برای ویرایش سریع و راحت تر

امکان باز کردن فایل در موبایل - لپ تاپ - کامپیوتر و ...

با یک خرید میتوانید بین 342000 پاورپینت ، 25 پاورپوینت را به مدت 7 روز دانلود کنید

هزینه فایل : 105000 : 40000 تومان

تماس با پشتیبانی 09164470871



فایل های مشابه شاید از این ها هم خوشتان بیاید !!!!


دانلود پاورپوینت تحلیل و لرزیابی شیوه های كاهش آلودگي آبها در جهان (کد16284)

دانلود پاورپوینت تحلیل و لرزیابی شیوه های كاهش آلودگي آبها در جهان (کد16284)

دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل برهان های قضیه ی اول از ابوریحان بیرونی در کتاب استخراج الاوتار (کد16283)

دانلود پاورپوینت تجزیه و تحلیل برهان های قضیه ی اول از ابوریحان بیرونی در کتاب استخراج الاوتار (کد16283)

دانلود پاورپوینت بررسی انحرافات اجتماعی ،بزهکاری (کد16282)

دانلود پاورپوینت بررسی انحرافات اجتماعی ،بزهکاری (کد16282)

دانلود پاورپوینت تجزیه وتحلیل  HACCP بستنی شکلاتی (کد16281)

دانلود پاورپوینت تجزیه وتحلیل HACCP بستنی شکلاتی (کد16281)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی تغذيه در بحران (کد16280)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی تغذيه در بحران (کد16280)

دانلود پاورپوینت آشنایی با طرح توجیهی بسته بندی پلاستیک packaging pelastic (کد16279)

دانلود پاورپوینت آشنایی با طرح توجیهی بسته بندی پلاستیک packaging pelastic (کد16279)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی نکات بهداشتی بسته بندی شیر و فرآورده های لبنی (کد16278)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی نکات بهداشتی بسته بندی شیر و فرآورده های لبنی (کد16278)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تاریخچه و قوانین بسکتبال (کد16277)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تاریخچه و قوانین بسکتبال (کد16277)

دانلود پاورپوینت آشنایی با مجموعه فعاليت های هماهنگ اطلاع رسانی (کد16276)

دانلود پاورپوینت آشنایی با مجموعه فعاليت های هماهنگ اطلاع رسانی (کد16276)

دانلود پاورپوینت آشنایی با خواص و منابعU اورانیم  Uranium (کد16275)

دانلود پاورپوینت آشنایی با خواص و منابعU اورانیم Uranium (کد16275)

دانلود پاورپوینت بررسی بیماری حسد و ارزیابی تاثیرات  آن (کد16274)

دانلود پاورپوینت بررسی بیماری حسد و ارزیابی تاثیرات آن (کد16274)

دانلود پاورپوینت بررسی ایمنی بیمار در بخش پزشکی هسته ای (کد16273)

دانلود پاورپوینت بررسی ایمنی بیمار در بخش پزشکی هسته ای (کد16273)

دانلود پاورپوینت بررسی اهمیت حشرات برای کشاورزی (کد16272)

دانلود پاورپوینت بررسی اهمیت حشرات برای کشاورزی (کد16272)

دانلود پاورپوینت آسیب شناسی و نشانه شناسی لاروهای خارج روده ای کرمهای نواری انسان (کد16271)

دانلود پاورپوینت آسیب شناسی و نشانه شناسی لاروهای خارج روده ای کرمهای نواری انسان (کد16271)

دانلود پاورپوینت آشنایی با استاندارد ها و نکات ایمنی حفاظت در برابر اشعه (کد16270)

دانلود پاورپوینت آشنایی با استاندارد ها و نکات ایمنی حفاظت در برابر اشعه (کد16270)

دانلود پاورپوینت آشنایی با حفاظت صنعتی و بررسی تاريخچه ايمني، حفاظت و بهداشت کار  (کد16269)

دانلود پاورپوینت آشنایی با حفاظت صنعتی و بررسی تاريخچه ايمني، حفاظت و بهداشت کار (کد16269)

دانلود پاورپوینت بررسی انواع حقوق و استاندارد های بازرگاني   (کد16267)

دانلود پاورپوینت بررسی انواع حقوق و استاندارد های بازرگاني (کد16267)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع حقوق و مقررات بيمار (کد16266)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع حقوق و مقررات بيمار (کد16266)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تعریف کلی هوش،وبررسی تعریفهای مختلف و بهره هوشی (کد16265)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تعریف کلی هوش،وبررسی تعریفهای مختلف و بهره هوشی (کد16265)

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی درس حقوق جزایی عمومی 2 (کد16264)

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی درس حقوق جزایی عمومی 2 (کد16264)

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی حقوق سياسي و اجتماعي در اسلام  (کد16263)

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی حقوق سياسي و اجتماعي در اسلام (کد16263)

دانلود پاورپوینت آشنایی با شیوه صحیح ارتباط با دانش آموزان (کد16262)

دانلود پاورپوینت آشنایی با شیوه صحیح ارتباط با دانش آموزان (کد16262)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تاریخچه فرشبافی در منطقههفتکل استان خوزستان  (کد16261)

دانلود پاورپوینت آشنایی با تاریخچه فرشبافی در منطقههفتکل استان خوزستان (کد16261)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بیماری یون و عائم آن (کد16260)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بیماری یون و عائم آن (کد16260)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع شخصیت های مدیران (کد16259)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع شخصیت های مدیران (کد16259)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع بیماری های مادرزادی قلب (کد16258)

دانلود پاورپوینت آشنایی با انواع بیماری های مادرزادی قلب (کد16258)

دانلود پاورپوینت بهداشت مادر وکودک کودکان (کد16257)

دانلود پاورپوینت بهداشت مادر وکودک کودکان (کد16257)

دانلود پاورپوینت آشنایی با علائم  بیماری فیزیولوژی قلبی (کد16256)

دانلود پاورپوینت آشنایی با علائم بیماری فیزیولوژی قلبی (کد16256)

دانلود پاورپوینت شناخت بیماری ایدزو راههاي انتقال آن  (کد16255)

دانلود پاورپوینت شناخت بیماری ایدزو راههاي انتقال آن (کد16255)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بیماری MSوشیوه های کنترل پیشرفت آن (کد16254)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بیماری MSوشیوه های کنترل پیشرفت آن (کد16254)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی  جایگاه شرکتهای خدمات بیمه کشاورزي در فعاليت هاي صندوق بيمه  (کد16253)

دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی جایگاه شرکتهای خدمات بیمه کشاورزي در فعاليت هاي صندوق بيمه (کد16253)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بوقلمون و شیوه زندگی آن (کد16252)

دانلود پاورپوینت آشنایی با بوقلمون و شیوه زندگی آن (کد16252)



توضیحات محصول دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي (کد16268)

 دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي
هویت واقتدار ملی

عنوان های پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي،هویت واقتدار ملی عبارتند از :

 

هویت واقتدار ملی

ضرورت بحث
هويت ملي
ملت

تعريف هويت ملي
عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي
دين مشترك
تاريخ مشترك

دانلود پاورپوینت تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي
هویت واقتدار ملی

رنان مي‌گويد:
فرهنگ يا ميراث فرهنگي مشترك
سرزمين مشترك
كارويژه‌هاي هويت ملي
همبستگي ملي
جهت دهي به زندگي سياسي ـ اجتماعي


چالشها
1-چالش قوميت در برابر هويت ملي

نام مناقشه انگيز


راهكارها


نتيجه

منابع:


تکه ها و قسمت های اتفاقی از فایل تحلیل و ارزیابی عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي،هویت واقتدار ملی

 

هویت واقتدار ملی
نقش فرهنگ در ذات بشر به عنوان حیوانی اجتماعی، بیش از منافع سیاسی یا اقتصادی او است (برون، 1379، ص94). از همین رو در بررسی اقتدار باید دیدی فراتر از دیدگاه نظامی و غلبه در جنگ را مدنظر قرار داد، چرا که با توجه به سازمان‌های بین‌المللی همچون حقوق بشر، دادگاه لاهه، سازمان ملل، شورای امنیت و... مفهوم استقلال، حاکمیت، تهدیدها و جنگ‌های خارجی و نظامی دگرگون شده است. «اقتدار ملی» یعنی رسیدن به مشخصه‌هایی که به یک کشور امکان می‌دهد تا در مقابله با تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی دوام آورده و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی، انسانی مهمتر از همه فرهنگی، قدم بردارد و در مسیر، آن که نقشی بیش از همه دارد، همانا نقش عوامل فرهنگی و ارزشی در کمک به اقتدار ملی می‌باشد. فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی فرآورده عمل خلاق آدمی و بیان‌کننده سرشت بدیل اوست و فرهنگ در نظر اینان از چنان جایگاهی برخوردار شده که انسان بسیاری از استعدادها و موهبت‌های خود را در جهت آفرینش فرهنگ بکار بندد (بردباف، 1374بنابراین می‌توان گفت در کنار دیگر عوامل اقتدار ملی (سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی، اطلاعاتی، امنیتی) نقش فرهنگ و ارزش‌ها بیشتر نمود می‌یابد؛ زیرا مقابله خارجی و داخلی با دیگر عناصر جامعه، به شکل نمادین و ظاهری خواهد بود و به عکس این تهدید نسبت به فرهنگ و ارزش‌های جامعه مممکن است، پنهانی بوده و از درون، فرهنگ و ارزش‌ها را دچار فرسایش کرده و آنها را استحاله یا دگرگون سازد. نقش فرهنگ و ارزشها در اقتدار ملی با در نظر گرفتن و با توجه به تحولاتی که در سال‌های اخیر در مفهوم و تعریف قدرت و اقتدار ملی به وجود آمده است، مملوس‌تر می‌شود، زیرا دیگر قدرت دولت منحصر در قدرت نظامی صرف سنجیده نمی‌شود و هر کشوری برای تضمین اقتدار خود در سطحی بین‌المللی و خارجی ناگزیر است، به حد معینی از ثبات سیاسی و اقتدار ملی دست یابد. مضاف بر آن هجمه‌های فرهنگی غرب، ضرورت تسریع در چنین اقدامی را الزامی بیشتر می‌بخشد. در این مقاله نگارنده کوشش دارد به بررسی فرهنگ، نقش و کارکرد آن، در اقتدار ملی را، همراه با دلایل‌ مدعای خود مشخص سازد.

ضرورت بحث
در عصرآشوبناك كنوني و در عرصة تحولات سريع سياسي، فرهنگي، صنعتي و اقتصادي امروز، هويت ملي، از ضروري‌ترين مفاهيمي است كه مي‌تواند گروههاي مختلف يك جامعه را حول يك محور جمع نموده و به سوي اهداف مشخص و فرداي بهتر هدايت نمايد. تنش‌ها را به همدلي و همبستگي، و بي‌ميلي و بي‌رغبتي را به تلاش و تكاپو تبديل نموده و با همبستگي و وحدت ملي، توسعه و شكوفايي را به ارمغان آورد.
بنابراين، بحث از هويت ملي، از يك‌سو، داشتن تعريفي از خود است كه از مقدمات انسان بودن است، و از سوي ديگر، شناسايي«ما»ي ملي است. چنانچه تكليف اين «ما» در ميان يك گروه يا يك ملت معلوم باشد و در بارة حدود و ثغور آن اجماع نظر كلي حاصل شود، ضمن احساس اعتماد به نفس، آثاري در پي‌دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌گردد
1-احساس اين هويت و دلبستگي به اين «ما» هرچه در ميان افراد جامعه، قوي‌تر باشد، بهتر مي‌تواند جلو نفوذ فرهنگ بيگانه و استحاله شدن افراد جامعه در آن فرهنگ را بگيرد؛
2-احساس هويت ملي مي‌تواند سبب همبستگي و وحدت ملي شده و كشور را در برابر تهديدهاي خارجي به بهترين وجه بيمه كند؛
3-از آنجا كه هويت ملي برخاسته از باورها، سنت‌ها و آداب و رسوم ديرپاي و تاريخي مردم است كه در طول زمان شكل گرفته و در عمق جان‌شان ريشه دوانده است، نمي‌توان آن را به آساني تغييرداد. از اين‌رو، هر برنامه و سياستي كه در تضاد با آن باشد محكوم به شكست خواهدبود.
بنابراين، هويت ملي از محوري‌ترين مفاهيم جوامع سياسي امروز و محصول خود شناسي فردي و گروهي است و به همين جهت است كه فلاسفه مي‌گفت «خود را بشناس» و در روايات اسلامي هم آمده است كه «هركه خود را شناخت خدايش را شناخته است». در واقع، انساني كه از خود تعريفي ندارد و يا جامعه‌اي كه از خود برداشت كلي ندارد، عملاً واحد از هم گسيخته، نا منسجم و از خود بيگانه است.


هويت ملي
هويت ملي، واژه‌اي است مركب از دو كلمه «هويت» و «ملت» و از جمله مفاهيمي است كه همواره در معرض تغيير هماهنگ با تحولات سياسي ـ اجتماعي جوامع بشري قرار داشته است. انسانها همان‌گونه كه داراي هويت فردي است، داراي هويت جمعي نيز بوده‌اند كه آنها را به يك جمع و جماعت بزرگتر پيوند مي‌داده است. اين هويت جمعي متناسب با شكل سياسي زندگي آدمي، روزي در قالب قبيله و زماني هم در قالب امپراتوريها تجلي مي‌يافته و اينك در پيوند با ملت تعريف و تبيين مي‌گردد. به هرحال، تعريف هويت ملي، نياز به شناخت و تعريف دو واژة هويت و ملت دارد.
هويت(Identity) درواقع، فرايند پاسخ‌گويي آگاهانة هر فرد يا قوم يا ملت به پرسشهايي از چيستي و كيستي خويش است. از گذشته و اينكه چه كسي بوده و متعلق به كدام گروه قومي، ملي، مذهبي و نژادي است؟ داراي چه فرهنگ و تمدني بوده و در فرايند توسعه جهاني چه سهم و نقشي داشته و امروز صاحب چه جايگاه و منزلت فرهنگي، سياسي و اقتصادي در نظام جهاني است. علي‌الطايي مي‌نويسد: «هويت، عبارت است از مجموعه خصوصيات و مشخصات اساسي اجتماعي، فرهنگي، رواني، فلسفي، زيستي و تاريخي همسان كه به رسايي و روايي بر ماهيت يا ذات گروه، به معناي يگانگي يا همانندي اعضاي آن با يكديگر، دلالت كند و آنان را در يك ظرف زماني و مكاني معيّن به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از ساير گروهها و افراد متعلق به آنها متمايز سازد.
(بنابراين، هويت مجموعه خصايلي است كه موجب تمايز يك فرد از هم نوعانش شده و تعلق او را به گروه خاص بيان مي‌دارد و ارزشهاي او را از ارزشهاي ديگران متمايز ساخته و هويت جمعي او را تعريف مي‌كند. )به تعبير احمد اشرف:
هويت به معني هستي و وجود است؛ چيزي كه وسيله شناسايي فرد باشد؛ يعني مجموعه خصايل فردي و خصوصيات رفتاري كه از روي آن فرد به عنوان يك گروه اجتماعي شناخته شود و از ديگران متمايزگردد.» به تعبير ديگر، هويت، مجموعه خصايل و مشخصاتي است كه «ما» را از «ديگران» مشخص و متمايز مي‌سازد.


ملت
واژة ملت در زبان فارسي در اصل ريشه قرآني و حديثي داشته و تا سدة اخير به معناي دين و شريعت و يا پيروان آن به كار مي‌رفته است و از نيمه دوم قرن نوزدهم است كه به پيروي از غرب نخست در تركيه عثماني و سپس در كشورهاي زير نفوذ آن به اين معناي جديد و مفهوم امروزي آن به كار رفته است. معناي سنتي آن در غرب اين بود كه: «ملت، مجموعه‌اي از افراد هستند كه به واسطه اشتراك در همه يا اكثر عوامل ذيل: يعني نژاد، سرزمين، زبان، فرهنگ و تاريخ، عقايد و جهان بيني، به هم پيوند خورده و احساس تعلق و هويت مشترك دارند.» اما از سدة شانزدهم ميلادي بدين‌سو، سه تحول اجتماعي پديد آمد و رفته رفته در اروپا و آمريكا و سپس بر سراسر جهان غلبه يافت: نخست برپايي حكومت‌هاي داراي مرزهاي معيّن، دوم تكوين نظام‌هاي اقتصادي مبتني بر سرمايه، و سوم تشكيل جوامع بشري تحت عنوان «كشور» يا «ملت» و اين سه تحول اجتماعي تا اواخر سدة بيستم ميلادي به چيرگي اقتصادي ـ سياسي اروپا بر پهنه گيتي منجرگشت و به برپايي ساختارهاي سياسي و اقتصادي ويژه‌اي انجاميد كه چارچوب اصلي حيات اجتماعي را در پايان هزارة دوم «عصرما» تعريف نموده است، با اين تحول، واژة ملت هم با مفهوم جديدي همراه شده و تعريف تازه يافت كه بُعد سياسي آن را پر رنگ‌تر ساخته است؛ يعني «گروهي از افراد كه در سرزمين خاص و تحت حكومت واحد زندگي مي‌كنند» هرچند داراي نژاد، زبان، دين، فرهنگ يا گذشتة تاريخي متفاوت باشند.
به هرحال، شايد بتوان گفت نخستين ملتها پس از معاهدة وستفاليا در سال 1648 ميلادي، شكل گرفتند و تعريف ارائه شده در آن معاهده تقريباً با تعريف امروزي ملت مشابهت و نزديكي دارد؛ زيرا در آن از عناصري مانند سرزمين واحد، حاكميت واحد، گذشته تاريخي و فرهنگي و همچنين زبان واحد نام برده شده است. هرچند آنچه پس از آن معاهده تأسيس شد دولتهاي ملي نام گرفتند و در آغاز واكنشي بود در برابر دولت امپراتوري به ويژه امپراتوري كليسايي كه حدود جغرافيايي با ويژگيهاي زباني، فرهنگي و نژادي معرف آن بود، اما بعد با انقلاب فرانسه شكل ديگري از دولتهاي ملي كه داعيه نمايندگي از ملت را در بُعد سياسي داشتند، مطرح شد و اين تلقي از دولت ملي كه بر مبناي آزادي فرد و به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت بنا يافته بود، به سرعت از مرزهاي اروپا گذشت و پس از جنگهاي جهاني اول و دوم به قاره‌هاي آسيا، آفريقا و امريكاي لاتين گسترش يافته و موج ملت خواهي همه جا را فراگرفت.


گرچه انتقال اين تجارب فكري ـ فرهنگي و سياسي در سرزمين‌هاي ديگر با چالش‌هاي جدي مواجه شد و بستري مناسبي نيافت؛ زيرا دو ركن اصلي دولت ملي؛ يعني «مليت» و «نمايندگي» در سرزمين‌هاي ديگر كه از بنياد با آن بيگانه بودند، مفهومي بومي پيدا نكرد و با موانع جدي مواجه شد. مثلاً پس از فروپاشي امپراتوري عثماني، در قلمرو آن ملتهاي مختلفي شكل گرفتند كه اگر بناي مليت را زبان، نژاد، تاريخ و فرهنگ مشترك بدانيم، نه تعدد كشورهاي عربي قابل توجيه است و نه بسياري از كشورهاي ديگر كه از اقوام، زبانها و نژادهاي مختلف و متفاوت تشكيل شده‌اند در قالب مليت توجيه پذير و قابل جمع اند.
گذشته از اين تناقض، تاريخ تكوين دولتهاي ملي در غرب با سكولاريسم پيوند خورده است. در آنجا مذهب خود عامل درگيري و نزاع بود و در نتيجة آن، دولتهاي ملي جدا از مذهب و ديانت تأسيس شد. در حالي كه در امپراتوري اسلامي، دين اسلام مايه وحدت و همدلي و يگانه عامل همبستگي بود.
به هرحال، با وقوع حوادثي در اروپا ـ نظير انقلاب علمي، رنسانس و اصلاح مذهبي ـ هويت‌هاي قبلي انسان غربي به طور كامل فرو ريخت و واحدهاي سياسي جديدي تحت عنوان «دولتهاي ملي» شكل گرفتند كه موجب پيدايش مفهوم جديدي از هويت جمعي، تحت عنوان «هويت ملي» شد، و اين مفهوم هم زماني برجسته شد كه احساسات نهفته در جوامع ملي، پايه‌اي براي يك طرح سياسي، فرهنگي و اقتصادي قرارگرفت.


تعريف هويت ملي
هويت ملي يك پديدة سياسي و اجتماعي جديد و ناشي از شكل‌گيري پديده‌اي به نام ملت است، و با توجه به تعريفي كه از دو واژة هويت و ملت ارائه شد، روشن شد كه هويت همان آگاهي و تعريفي است كه يك فرد از خود دارد. از اين‌رو، هويت هم شناختن خويش است و هم معرفي و شناسايي خويشتن به ديگران. با توجه به همين نكته است كه برخي از نويسندگان مانند الكساندر ونت، از محققان روابط بين الملل، به چهار نوع هويت فردي، نقشي، نوعي و هويت ملي قائلند. اما به نظر مي‌رسد بهترين تعريف، تقسيم بندي سه گانه‌اي است كه هويت را به هويت فردي، هويت اجتماعي و هويت ملي تقسيم مي‌كند. در هويت فردي، فرد خود را با نشانه‌ها و معياهاي شخصي و محيط كوچكي همچون خانواده، معرفي مي‌كند. اما هويت اجتماعي از تنوع بيشتري برخوردار بوده و شامل لايه‌هاي متعدد و گونه‌هاي متفاوت مي‌گردد، نظير هويت نژادي، هويت قومي، هويت شغلي ـ حرفه‌اي و يا هويت مذهبي كه همه جنبه‌هاي گوناگون و مختلف هويت اجتماعي هستند. در سطح بعدي و بالاتر، هويت ملي مطرح است كه برخلاف هويت اجتماعي، يكسان و منحصر به فرد بوده و در بالاترين سطح قرار دارد و هركسي بيش از يك هويت ملي ندارد. احمد اشرف مي‌نويسد:


هويت ملي و قومي از انواع هويت جمعي است و به معناي احساس همبستگي بزرگ ملي و قومي و آگاهي از آن و احساس و فاداري به آن و فداكاري در راه آن است.» ظاهر اين تعريف عدم تفكيك بين هويت ملي و هويت قومي است، در حالي كه هويت ملي در بالاترين سطح طبقه بندي هويت قرار داشته و هويت‌هاي ديگر نمي‌توانند در برابر آن قرار بگيرند. چون هويت ملي، جمع هويت‌هاي فردي و اجتماعي در محيط كلان ملي است و مقصود از محيط ملي هم چارچوب سرزميني دولت مدرن است كه به افراد ساكن اين حوزة جغرافيايي هويت خاصي مي‌بخشد.
بنابراين، هم سطح قرار دادن هويت قومي با هويت ملي، احتمالاً ناشي از عدم درك و شناخت مفهوم امروزي «ملت» باشد. چنانچه كسي با تعريف علمي و امروزي ملت كه براساس مفهوم دولت ـ ملت بنا يافته است، آشنا باشد، نمي‌تواند گروه‌هاي قومي را با اينكه دولتي در يك سرزمين شناخته شده تشكيل نداده‌اند، ملت قلمداد كند. از اين‌رو، گروه‌هاي قومي متفاوتي كه در يك كشور زندگي مي‌كنند، داراي هويت ملي همان كشور بوده و اين هويت همان‌گونه كه منحصر به فرد است، در بالاترين سطح از سلسله مراتب هويت‌ها هم قرار دارد.
به عبارت ديگر، مي‌توان هويت ملي را اين‌گونه تعريف كرد كه آنچه به وسيله آن دو يا چند چيز، از هم شناسايي مي‌گردد «هويت» نام دارد و اين هويت بر دو قسم تقسيم مي‌شود: هويت فردي و هويت جمعي.
هويت فردي، عبارت است از شاخصه‌ها و نشانه‌هايي كه يك فرد را از فرد ديگر متمايز مي‌سازد؛ و هويت جمعي، عبارت است از نشانه‌هايي كه يك جمع را از جمعي ديگر متمايز مي‌گرداند. چنانچه اين جمع يك ملت باشد، هويت آنان، هويت ملي ناميده مي‌شود كه با آن مي‌توان‌ آن ملت را از ديگر ملتها باز شناخت.


عناصر و مؤلفه‌هاي هويت ملي
برخي از انديشمندان سنتي در علوم سياسي، اجتماعي و جغرافيا، عنصر ويژه‌اي از عناصر تشكيل دهندة هويت ملي را اصل دانسته‌اند. در جغرافيا، «سرزمين مشترك» و «تاريح مشترك» اصل تلقي مي‌گردد؛ و در علوم اجتماعي، «زبان مشترك» و «دين مشترك»؛ و در علوم سياسي بر«ساختارسياسي مشترك» و «ملت و مليت» تكيه و تأكيد مي‌گردد. در حالي كه «هويت ملي» پديده‌اي است مركب از همة اين عناصر و عناصر ديگر، همانند زبان، هنر، آداب و رسوم. به تعبير ‌ديگر، كساني كه با هم در سرزمين واحد زندگي كرده‌اند، با هم احساس خوشبختي و شادماني داشته‌اند، و باهم رنج برده‌اند و داراي تجارب يكسان و اهداف وآرمانهاي مشترك‌اند، در واقع اين همان چيزي است كه مي‌توان از آن تحت عنوان «شخصيت» يا «هويت ملي» ياد كرد. از اين‌رو، در برخي مطالعات، از چهار دسته ارزشهاي ملي، ديني، جامعه‌اي و انساني به عنوان عناصر تشكيل دهندة هويت ملي، سخن به ميان آمده است. ارزشهاي ملي، تمامي مشتركات فرهنگي، اعم از سرزمين، زبان، نهادهاي سياسي، سنت‌ها‌ و ادبيات ملي را شامل مي‌گردد. مراد از ارزشهاي ديني، تمامي مشتركات فرهنك ديني است، و منظور از ارزشهاي جامعه‌اي، اصول و قواعد اجتماعي كه رعايت آن جهت تحكيم مناسبات اجتماعي ضروري است، و ارزشهاي انساني نيز عبارت از كليه اصول و قواعد انساني است كه فارغ از هرگونه محدوديت اجتماعي و جغرافيايي، جهت بقاي بشريت بايد رعايت گردد.
برخي از صاحب نظران، بر عنصر«اراده با هم زيستن در طول تاريخ» تكيه كرده‌اند؛ يعني آنچه مردم را در طول تاريخ در رنج و شادي و جنگ و صلح با هم شريك كرده و در كنار هم قرارداده‌اند و از طريق يك سرنوشت مشترك تاريخي به آنان هويت خاصي بخشيده است، اراده باهم زيستن آنان بوده است.


به هرحال، تجزيه و تحليل هويت ملي با پيچيدگي و ابهام مواجه است و اين ابهام و پيچيدگي هم ناشي از مؤلفه‌ها و عناصر تشكيل دهندة هويت ملي است. سرزمين، نژاد، زبان، مذهب، سنت‌ها، تمدن، خاطرات تاريخي، اشتراك منافع، مقتضيات جغرافيايي، آمالها و آرزوهاي مشترك، هر يك عواملي هستند كه نمي‌توان نسبت به آنها بي‌اعتنا بود و از اين‌رو، هر كشوري به اقتضاي شرايط سياسي، جغرافيايي و بافت اجتماعي خويش، بر عنصر يا عناصري از آن، تكيه و تأكيد داشته است. در عين حال هيچ يك از آنها به تنهايي، نمي‌تواند، تفسير نهايي و عنصراصلي هويت ملي باشد. اما مي‌توان برخي از اين عناصر را به عنوان مؤلفه‌هاي مهم‌تر هويت ملي، در اولويت قرار داد. نظير دين مشترك، سرزمين مشترك، تاريخ مشترك و فرهنگ يا ميراث فرهنگي مشترك.


دين مشترك
دين اسلام، مي‌تواند معيار همبستگي ملي و از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي هويت ملي ما باشد؛ زيرا گذشته از اينكه 99% مردم افغانستان مسلمان هستند، اصول و ارزشهاي اسلامي، نظام ارزشي و اعتقادي مردم را تشكيل داده و ارزشها و آموزه‌هاي اسلامي در رفتارها و گفتارها و در همه ابعاد حيات فردي و جمعي جامعه رسوخ و نمود يافته است و هويت ديني، فرهنگي و تاريخي‌شان را شكل داده است. از اين‌رو، مي‌توان گفت كه اسلام نه تنها براي جامعة ما هويت ساز است، بلكه با اصول و ارزشهاي متعالي كه دارد، زندگي مسالمت آميز و خوشايندي را براي همة، اعم از مسلمان و غير مسلمان، فراهم مي‌سازد.


تاريخ مشترك
يكي از مؤلفه‌هاي مهم هويت ملي، تاريخ مشترك است، اما تاريخ خود احتياج به تعريفي دارد كه همراه با عدل و انصاف در بارة دوره‌هاي مختلف آن و عدم قياس گذشته با معيارهاي زمان حال باشد.
افغانستان گذشتة پربار و سمبل‌ها و نمادهاي فراوان در طول تاريخ خود دارد كه هر يك مي‌تواند در تكوين هويت ملي بسيار مؤثر واقع گردد. خيل عظيمي از دانشمندان، شعرا، عرفا، فلاسفه، نخبگان علمي و سياسي، هر يك مي‌توانند پشتوانة مناسبي براي تكوين و تحكيم هويت ملي به شمار آيند. اما مشروط به اينكه يك وفاق، اجماع و وجدان جمعي به وجود آيد تا با رعايت عدل و انصاف و به دور از هرگونه حب و بغض، نقش و جايگاه هريك در تعريف و تحكيم هويت ملي مشخص گردد. از اين‌رو، مشكل فعلي افغانستان، فقدان تاريخ يا سرمايه‌هاي تاريخي نيست، بلكه فقدان وفاق و وجدان جمعي است كه همراه با عدل و انصاف از سرمايه‌هاي تاريخي خويش بهره برداري كند. ما امروز به علت گسست‌هاي مقطعي و بي‌توجهي به كليت تاريخي مان، بخش عظيمي از سرمايه‌هاي ملي خويش را به حراج گذاشته و به جاي آن كساني را به عنوان « باباي ملت» يا «قهرمان ملي» معرفي مي‌كنيم كه اكثريت جامعه‌ آنان را دزد يا خائن ملي مي‌دانند كه اين خود دليل روشن بر فقدان وفاق و وجدان جمعي است.
به هرحال، تاريخ مشترك يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي هويت ملي است. استنلي بن، از قول ارنست

رنان مي‌گويد:
آنچه سبب تشكيل ملت مي‌شود، در مرتبه نخست، داشتن تاريخ مشترك است، به ويژه تاريخ رنجها و دردها، يعني گنجينه‌اي مشترك از خاطره‌هايي كه مايه همدلي و افتخار باشند. ولي او در عين حال عقيده داشت كه مهم است پاره‌اي از چيزها فراموش شوند؛ زيرا تا زخمهاي ديرين ‌التيام ‌نيابد، حس‌ سهيم‌ بودن‌ در‌‌ يك ‌سنت‌ مشترك قهرماني پديد ‌نخواهدآمد. بنابراين، دومين شرط وجود مليت، خواست و ارادة با هم زيستن و زنده نگاه داشتن ميراث مشترك است.
فرهنگ يا ميراث فرهنگي مشترك
فرهنگ يا ميراث فرهنگي، ازجمله مؤلفه‌هاي مهم ديگر هويت ملي است. منظور از فرهنگ، مفهوم عام و كلي آن يعني مجموعه‌اي باورها، اعتقادات، ارزشها، آداب و رسوم است؛ و مقصود از ميراث فرهنگي، مجموعه‌اي از ميراث فكري فرهنگي يك جامعه از اسطوره‌ها و نمادها گرفته تا تاريخ، ادبيات، شعر، متون منظوم و منثور مشاهر علمي و ادبي است كه از دوره‌هاي مختلف به يادگار مانده است. در افغانستان بخش عظيمي از اين ميراث فرهنگي، در قالب زبان فارسي تجلي يافته و به يادگارمانده است. از اين‌رو، زبان فارسي هم جزء ميراث فرهنگي و از عناصر هويت ملي ما بوده و هرگونه بي‌توجهي عامدانه يا جاهلانه نسبت به آن، در واقع بي‌اعتنايي به فرهنگ يا ميراث فرهنگي، ادبي و تاريخي‌مان بوده و در نتيجه موجب خدشه دار شدن هويت ملي ما مي‌گردد.


سرزمين مشترك
وجود يك سرزمين مشترك، عامل اصلي همبستگي بين افراد يك ملت است؛ مردمي كه در سرزمين خاص، با مرزهاي مشخص زندگي مي‌كنند، خواه نا خواه، با يكديگر همبستگي زباني و فرهنگي پيدا نموده و يك ملت به حساب مي‌آيند. هانس كوهن جامعه شناس امريكايي، مي‌گويد: «سرحدات سياسي باعث به وجود آمدن ملتها مي‌شود» و اين يكي از ويژگيهاي دنياي جديد است كه كاملاً به واحدهاي مجزا با دولتهاي ملي تقسيم شده است كه داراي مرزهاي مشخص و در برابر يكديگر قرار دارند. سرزمين جزء تفكيك ناپذير مفهوم ملت و يكي از مؤلفه‌هاي مهم هويت ملي است. همه ملتها داراي سرزمين بوده و چه بسا گاهي ملت‌هاي جاه طلب، به خاطر سرزمين‌هاي كه اغلب سرزمين آبا و اجداي خود مي‌پندارند، جنگهاي خونيني راه مي‌اندازند، نظير«ارض موعود» سرزمين خيالي اسرائيل كه سبب آوارگي ميليونها فلسطيني شده است.
بنابراين، سرزمين، يكي از بنيادي‌ترين و كهن‌ترين ويژگيهاي يك ملت و از عناصر مهم هويت ملي است.
برخي از صاحب نظران بر عناصر و مؤلفه‌هاي ديگري تكيه كرده‌اند كه از اهميت كمتري برخودار است. اما في الجمله مي‌توان گفت، عناصر هويت ملي، در واقع آنهايي هستند كه فرد را با يك مجموعة وسيع‌تر به نام ملت پيوند مي‌دهند. پس در مجموع مي‌توان هويت ملي را بر مبناي دو عنصر ذهني و عيني طبقه بندي كرد. عنصر ذهني بر وجود «باورها» تكيه و تأكيد دارد و هويت را محصول باور يك جامعه به داشتن تعلقات و ويژگيهاي مشترك مي‌داند. در حالي كه عنصر عيني بر نقش واقعيت‌هاي عيني در شكل‌گيري اين هويت‌ها تأكيد دارد. عوامل سرزميني جزء گروه اول و عناصر اسطوره‌اي، خاطره‌ها، باورها و فرهنگها، جزء گروه دوم محسوب مي‌شوند.


كارويژه‌هاي هويت ملي
هويت ملي، كارويژه‌هاي متعددي دارد كه در اينجا به اختصار به دو كارويژة مهم آن اشاره مي‌گردد.
همبستگي ملي
در جوامع در حال توسعه و نوسازي كه با تغيير و تحول اجتماعي همراه هستند، طبعاً شكافهاي اجتماعي فعّال بوده و فرايند توسعه را با چالش مواجه مي‌سازد. حال براي حل و رفع چالش‌هاي ناشي از اين گسست‌ها در سطح ملي، چه بايد كرد؟ و به چه ابزاري بايد توسل جست تا از يك‌سو، حس همبستگي ملي را تقويت نموده و تمام گروه‌هاي اجتماعي را در برابر تهديدها يكپارچه و متحد سازد و از سوي ديگر روند توسعه و نوسازي را كند يا مختل نسازد؟ اين ابزار و راه حل، در شرايط كنوني، چيزي نيست جز هويت ملي كه با بهره گيري از شاخصه‌هاي نمادين آن همچون دين مشترك، تاريخ مشترك، منافع مشترك، سرزمين مشترك و... مي‌توان به همبستگي ملي مدد رساند؛ يعني با مجتمع ساختن اجزا و واحدهاي كوچك جامعه تحت عنوان يك كل، تمام نيرو و توان اجزاي پراكنده را متحد و متمركز ساخته و با همكاري آحاد جامعه، گسست‌ها و بحران‌هاي حاصل از مرحلة گذار را حل و فصل كرد.
بنابراين، هويت ملي با توجه به نقش مؤثر و تعيين كنندة كه امروزه در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي دارد، از مفاهيم اساسي و مشروعيت بخش نظم سياسي اجتماعي است كه همبستگي ملي و انسجام نظام سياسي را در پي دارد.


جهت دهي به زندگي سياسي ـ اجتماعي
كار ويژه‌اي ديگر هويت ملي، علاوه بر ايجاد انسجام و همبستگي آحاد جامعه، جهت دهي و تعيين مسير و هدف افراد جامعه است. نظام سياسي جوامع امروزي، معمولاً با تكيه بر هويت ملي، نظام ارزشي مورد نظر خود را با آموزش و تبليغ از طريق رسانه‌هاي جمعي به افراد جامعه القا مي‌كند و بر پاية هويت ملي، افراد و گروه‌هاي پراكندة اجتماعي را به سوي هدف مشترك، متحد و منسجم ساخته و جهت مي‌دهد. اما در واقع، اين اتحاد و همبستگي ملي، بدون جهت دهي بر پايه هويت ملي دشوار يا امكان پذير نيست؛ زيرا كه اتحاد و همبستگي ملي ناگزير بايد بر محور«هدف مشترك» بنا گردد و بدون هدف مشترك نمي‌توان انسجام و همبستگي اعضاي يك گروه قومي يا ملي را تأمين و تبيين كرد.


چالشها
هويت سازي يا هويت ملي در افغانستان با چالش‌هاي جدّي و فراوان مواجه است كه بررسي همه از حد و حدود اين مقاله خارج است، اما بر حسب نياز و ضرورت، دو چالش مهم مورد بررسي و تأمل قرار مي‌گيرد.
1-چالش قوميت در برابر هويت ملي
واژه‌هاي «قوم» و «قوميت» در علوم سياسي، اجتماعي و تاريخي از جايگاه و اهميت ويژه‌اي برخوردار است. چنانچه صرف بيانگر تقسيم بندي‌هاي قومي و گروه‌هاي اجتماعي باشد، هيچ مشكلي ايجاد نمي‌كند. اما زماني كه تبديل به يك گرايش افراطي و شوونيسم قومي‌ گردد، هويت ملي را با چالش و بحران مواجه مي‌سازد. بنابراين، پيش از تأمل و بررسي در باب قوم و قوميت در افغانستان، لازم است تعريفي از آن ارائه گردد. بنابر يك تعريف، «قوم عبارت است از يك جمعيت انساني مشخص با يك افسانة اجدادي مشترك، خاطرات مشترك، عناصر فرهنگي، پيوند با يك سرزمين تاريخي يا وطن و ميزاني از حس منافع و مسئوليت.» اما «قوميت» طبق تعريف آنتوني‌گيدنز، «به ديدگاهها و شيوه‌هاي عمل فرهنگي كه اجتماع معيني از مردم را متمايز مي‌كند، اطلاق مي‌شود.» حال براساس تعريفي كه از قوم و قوميت ارائه شد، مي‌توان گفت، افغانستان ازجمله كشورهاي است كه داراي اقوام متعدد و متفاوت بوده و به تعبير ديگر، از جوامع چند قومي‌است. منظور از جوامع چند قومي، «جوامعي هستند كه در آنها چندين گروه بندي قومي بزرگ وجود دارد. اين گروه بنديها در يك نظم سياسي و اقتصادي مشاركت دارند، اما از جهات ديگر تا اندازة زيادي از يكديگر متمايزند.» يعني علي‌رغم تفاوتهاي فراوان فرهنگي، زباني، زيستي و اجتماعي، داراي نظام واحد سياسي و اقتصادي است. افغانستان در عين حال كه داراي چنين ويژگي است، ولي به علت فقدان راهكار وحدت بخش وگرايش قبيلة حاكم به شوونيسم قومي، با اينكه ساليان متمادي از استقلال اين كشور مي‌گذرد اما هنوز روند «ملت سازي» با موفقيت همراه نبوده است، و چيزي به نام «هويت ملي» كه قابل قبول براي تمام اقوام و گروه‌هاي قومي باشد و همه را حول يك محور جمع نموده و كثرتها را به وحدت تبديل كند، وجود ندارد. آنچه موجود است چيزي بيش از هويت‌هاي پراكندة قومي نيست.


چنانچه هويت را به «مفهوم هستي و وجود گرفته و به مجموعه خصايل فردي و خصوصيات رفتاري، كه از روي آن، فرد به عنوان يك گروه اجتماعي شناخته‌ مي‌شود و از ديگران متمايز مي‌گردد» اطلاق كنيم و ويژگي و خصوصيت آن را «احساس همبستگي بزرگ ملي و قومي وآگاهي و احساس وفاداري و فداكاري در راه آن» معرفي كنيم، مي‌بينيم كه در افغانستان، به علت گرايش قبيلة حاكم به شوونيسم قومي، هيچ‌گاه چنين احساس همبستگي در ميان افراد و گروه‌هاي قومي وجود نداشته است. دليل آن هم روشن است؛ زيرا در طول صد و پنجاه سال گذشته، نظام سياسي افغانستان نه تنها ساختار قبيله‌اي داشته كه به تبعيت از موج ملي‌گرايي در اروپا و بعد در تركيه عثماني، گرفتار قوم مداري بوده است. منظور از قوم مداري، نگرشي است كه بر اساس آن، معيارهاي رفتاري و فكري قوم خاص، در جايگاه ممتاز و برتر از ديگر اقوام قرار گيرد. بدگماني و ديدي منفي به ديگر اقوام، كه خود يكي از عوامل جدي تعارض بين اقوام است؛ از پيامدهاي ناگوار اين نگرش است. اين برتر ديدن خود و فروتر ديدن ديگران، بي‌ترديد، تحميل باورها، سنت‌ها و به طوركلي فرهنگ يك قوم را بر اقوام ديگر به همراه دارد. طبعاً بر اساس اين نگرش آن كه در جايگاه برتر قرار دارد از مزاياي بيشتر هم برخوردار است. برخورداري يك گروه خاص از مزاياي بيشتر و محروميت ديگران از آن مزايا، فضاي تنش‌آلود و تبعيضي را در ميان افراد وگروه‌هاي اجتماعي فراهم ساخته و به جاي وحدت و همبستگي ملي، خصومت ملي را رواج مي‌دهد؛ زيرا احساس محروميت افراد و گروه‌هاي ديگر، تبعاتي چندي به همراه دارد: «ازجمله اينكه اين امر به حاشيه‌اي شدن افرادي منجر مي‌گردد كه احساس محروميت مي‌كنند. اين پديده، در جاي خود سبب زنده شدن و تقويت هويت‌هاي مادون ملي؛ همانند: قوميت، نژاد و محله‌گرايي مي‌شود؛ زيرا محروميت‌هاي عيني اقتصادي و سياسي و يا اجتماعي، با آگاهي طبقات محروم از محروميت در نوعي ايدئولوژي تبلور مي‌يابد.» از اين‌رو، تشديد قوم‌گرايي، در واقع، واكنش طبيعي در برابر اين محروميت و اين فضاي آلوده و تبعيضي است. اقوام و گروه‌هايي كه خود را محروم از مزاياي اجتماعي مي‌بينند و از سوي ديگر، علت آن را هم در گرايش قوم مدارانه قبيلة حاكم احساس مي‌كنند، طبعاً براي استيفاي حق خويش، آنها هم به اين ابزار توسل مي‌جويند. به عبارت ديگر، «هرگاه تفاوتهاي قومي به صورت محروميت اقتصادي يا انحصار منابع متجلي گردند، معمولاً كمكي به پيش برد روابط هماهنگ در جامعه نمي‌كند، روابط ميان اعضاي گروه‌بنديهاي قومي، در چارچوب يك دولت ملي، غالباً با كشمكش همراه است.» در نتيجه، تشديد قوم‌گرايي با بي‌ثباتي در مرزهاي ملي همراه مي‌گردد و حاكميت و تماميت ارضي را به مخاطره مي‌اندازد.


بنابراين، قوم‌مداري يا شوونيسم قومي، نه تنها فضاي جامعه را تاريك و تنش‌آلود مي‌سازد كه مرزهاي ملي را هم با بي‌ثباتي و چه بسا با خطر مواجه مي‌سازد. بحران كنوني افغانستان، در واقع، ريشه در سياستهاي غلط و قوم مدارانة حاكمان صد سال گذشته دارد كه از دورة عبدالرحمن خان تا داود خان، اين سياست با حدّت و شدّت هرچه تمام‌تر دنبال شده و در نتيجه گسستهاي اجتماعيِ ترميم ناپذيري در پيكرة واحد اين كشور ايجاد كرده است. براي روشن شدن سياست قوم مدارانة حاكمان صد سال گذشته چند نمونه به عنوان مثال ذكر مي‌گردد:
سيد مهدي فرخ در تاريخ سياسي افغانستان مي‌نويسد: عبدالرحمن‌خان، سياست قوم محورانة خويش را در قالب قوم كشي و حذف ديگر اقوام، به ويژه هزاره‌ها به مرحله اجرا گذاشت و از سرهاي كشتگان مخالفان خود كله منارها ساخت.
تيمور خانوف مي‌نويسد:
كوچيهاي افغانستان (پشتون) به تدريج، اراضي كشت شده هزاره را به چراگاه‌هايي براي گله‌هاي خويش تبديل كردند و همچنين علفچرها و چراگاه‌هاي دايزنگي، بهسود، ناهور، مالستان و جاغوري را براي خود تخصيص دادند و هزاره‌ها را مجبور ساختند تا زندگي مشقت بار و سختي را تعقيب نمايند.
در قيام مردم كوه‌دامن (1309) كه به علت بد رفتاري و خشونت مأموران دولت، صورت گرفت؛ نادرخان با دعوت از قبايل جنوبي، لشكري آماده كرد و براي مقابله با مردم كوه‌دامن فرستاد و دست آنان را در هرگونه جنايت و چپاول باز گذاشت. فرهنگ مي‌نويسد:
در اثر اين اعلان، عده‌اي زيادي از مردم آن سمت [جنوبي] به كابل ريختند و پس از گرفتن سلاح، به كوه‌دامن سرازيرشده، به دنبال مغلوب ساختن شورشيان نه تنها مال و منال، بلكه يك تعداد از افراد خانواده‌هاشان را هم به عنوان غنيمت با خود به سمت جنوبي انتقال دادند. كوه‌دامن مغلوب شد؛ اما اين پيشامد خاطرة تلخي از تبعيض و تفرقه افكني دولت در بين مردم مناطق و اقوام مختلف در اذهان به جاگذاشت.


همچنين ايشان درجاي ديگر دربارة تعميم و تحميل زبان پشتو بر غير پشتوزبانان مي‌نويسد:
برنامه تعميم زبان پشتو با امتيازاتي كه براي پشتو زبانان در معارف و مأموريت و اقتصاد در دنبال داشت، مثل دادن زمين در مناطق غير پشتو زبان به ناقلين پشتون و توزيع موترهاي باركش به ايشان به شرايط استثنايي و تمركز پروژه‌هاي آبياري در مناطق سكونت ايشان، كشيدگي را بين ايشان و ساير اقوام كه از اين امتيازات محروم نگاه داشته شدند، گسترش داد و مانع بزرگي را در برابر درهم آميزي فرهنگي و اقتصادي و در نهايت در برابر تشكيل يك ملت واحد از اقوام مختلف ايجاد كرد...
همزمان با برنامه تعميم جبري زبان پشتو، اجرائياتي هم زير نظر وزير معارف در جهت تبليغ ايدئولوژي ناسيوناليستي نژادي همانند ايدئولوژي حزب نازي در آلمان روي دست گرفته شد و سعي به عمل آمد كه تاريخ افغانستان هم براساس نظرية مذكور تدوين و تدريس شود.
اين‌ها نمونه‌هاي است از سياست قوم مدارانه حاكمان گذشته كه صرف براي روشن شدن موضوع بيان شد كه چگونه حاكمان گذشته، با چنين سياست غلطي، بذر نفاق در ميان اقوام و گروه‌هاي مختلف جامعه پاشيده و فضاي تاريك بدبيني و بي‌اعتمادي را به وجود آورده و وحدت و همبستگي ملي را دچار چنين بحراني كرده است. طبعاً در چنين فضاي آميخته با بدبيني و بي‌اعتمادي، سخن از هويت ملي يا داشتن هويت ملي واحد، سخت و دشوار است. حال چاره چيست؟ آيا باز هم بايد بر همان شيوه‌هاي غلط و تجارب ناكام گذشته سماجت و پا فشاري كرد و افغانستان را سرزمين و ملك قبيله‌اي خاص دانسته و ديگران را مهاجر خواند؟ يا با تغيير ذهنيت‌هاي غلط و آشفته‌اي خويش، فضايي ايجاد كنيم كه دلها به هم نزديك و مهربان شده و استعدادها بدرخشند و درخت دانش و توسعه به بار نشسته و افغانستان منزلت و جايگاه سياسي و اقتصادي خويش را در نظام جهاني باز يابد؟


نام مناقشه انگيز
كشوري كه امروزه افغانستان ناميده مي‌شود، در دورة اسلامي تا صدوپنجاه سال پيش، «خراسان» نام داشت. از اواسط قرن نوزدهم به بعد نام «افغانستان» بر اين سرزمين به وسيله انگليسها تحميل شد. جالب اينكه اين كشور حتي در زمان بنيانگذارش احمدخان ابدالي به نام خراسان يادشده و او خود را حاكم خراسان مي‌دانست. صديق فرهنگ مي‌نويسد:
(دولتي كه در نيمه سدة هجدهم توسط احمد شاه ابدالي پايه گذاري شد نيز در عصر شاه مذكور خراسان ناميده مي‌شد. چنانكه از زبان صابرشاه، پير و مرشد احمدشاه روايت شده كه راجع به شاه مذكور به حكمرانان لاهورگفت: «او [احمد شاه] پادشاه ولايت خراسان است و تو، صوبه‌دار هندوستان.)
اين نام، يعني خراسان همچنان تا نيمه قرن نوزدهم، نام رسمي كشور بود. فرهنگ مي‌نويسد:
نورمحمد قندهاري كه در سدة بعدي كتاب گلشن امارت را در تاريخ اميرشيرعلي‌خان تأليف نموده است در ذكر احوال امير دوست محمد خان پدر امير شيرعلي‌خان چنين مي‌نگارد: «درآن زمان كه خاقان مغفرت نشان، امير بي‌نظيرعليين مكان، امير دوست محمدخان در ولايت خراسان در دارالسلطنة كابل بر اورنگ امارت و جهان باني نشسته بود»
به هرحال، نام افغانستان براي اولين بار در موافقتنامه بين ايران و بريتانيا در سال 1801 ميلادي، مورد استفاده قرارگفت و با ظهور احساسات ملي‌گرايي و فاشيسم درآغاز قرن بيستم در اروپا، زمينه براي رشد تفكر افراطي پشتون‌گرايي حاكمان افغانستان هم فراهم شد و عده‌اي تلاش كردند تا نه تنها اين نام كه نام يك قبيله است بلكه فرهنگ و آداب و رسوم و زبان خويش را هم بر ديگر اقوام تحميل نمايند. براساس چنين سياستي بود كه زبان پشتو، زبان رسمي و ملي اعلام شده و كاربرد آن در آموزشگاهها و ادارات الزامي شد، و زبان فارسي، كه زبان رسمي و اداري ديرينة مردمان اين سرزمين بود، مورد بي‌توجهي و بي‌اعتمادي قرارگرفت.
بنابراين، اين نام، نام مناقشه‌دار و چندش آوري است كه هيچ‌گاه ساير اقوام افغانستان آن را نپذيرفته‌اند. سيدعسكرموسوي مي‌نويسد:


افغانستان آن‌گونه كه امروز شناخته شده است، كشوري مركب از گروه‌هاي مختلف قومي است كه تنها يكي از آنها، افغانها ( پشتونها) هستند. استفاده از نام افغانستان به عنوان نام كل كشور در قدم اول به نوعي انحصار قدرت، تحميل هويت افغانها بر غير افغانها و انكار موجوديت ديگر ساكنان اين سرزمين اشاره دارد. به همين دليل اين نام را ديگر گروه‌هاي قومي كشور هيچ‌گاه نپذيرفته‌اند. واقعيتي كه در خارج كمتر انعكاس يافته، اما در داخل افغانستان امري مسلم است... به همين ترتيب، صحيح نيست كه ديگر گروه‌هاي قومي ساكن اين كشور را «افغان» بناميم و به كشورشان با عنوان افغانستان يا «سرزمين افغانها» اشاره كنيم، كاري كه هيچ توجيه زبان شناسانه و يا تاريخي ندارد.
بنابراين، در فرايند هويت سازي، نام مورد وفاق و اجماع، نقش بسيار بارز و برجسته دارد. يك كشور زماني مي‌تواند به هويت ملي واحد و قابل قبول براي همه دست يابد كه پيش از همه نامي داشته باشد قابل قبول براي همه تا با آن همگي مورد شناسايي قرارگيرد و هيچ كسي نسبت به آن احساس بيگانگي نكند. متأسفانه افغانستان در طول اين صدوپنجاه سال كه به اين نام مسمي شده است، همواره با چالش همراه بوده و ساير اقوام نه تنها آن را نپذيرفته‌اند كه اطلاق آن را بر خويش نوعي اهانت مي‌دانند، پس با توجه به چنين مناقشاتي، چگونه مي‌توان به هويت ملي دست يافت و تمام گروه‌هاي قومي را حول يك محور سامان داد؟


راهكارها

اكثريت قريب به اتفاق مردم افغانستان مسلمان بوده و اسلام نه تنها اعمال و رفتار و آداب و رسوم عبادي و معنوي ايشان را شكل مي‌دهد كه نظام ارزشي و منظومة اعتقادي‌شان را هم تشكيل مي‌دهد. از اين‌رو، مردم اين سرزمين اگر به جاي گرايشهاي موهوم قوم مداري و شوونيسم قومي، به اصول و ارزشهاي اسلامي تكيه كنند، بسياري از گرفتاري‌هايي كه از طريق باورهاي غلط و يا ضد ارزشها ايجاد مي‌شود، حل مي‌گردد. اسلام همان‌گونه كه در صدر تاريخش، با شعار برادري و برابري، نژادهاي متفاوت و قبيله‌هاي مختلف را دور هم جمع كرد و كثرت‌ها را به وحدت تبديل نموده و از آن نيروي فراهم آورد كه بنيان حكومت قيصرها و كسراها را فرو ريخته و پرچم آزادي بخش و وحدت آفرين اسلام را در سه قارة آسيا ، اروپا و آفريقا به اهتزاز در آرود، امروز هم مي‌تواند، دلهاي از هم رميده را به هم نزديك نموده و فرهنگها، زبانها، نژادها و اقوام پراكنده را حول يك محور يعني خداي واحد جمع كند و به اين گروه‌هاي پراكنده، هويت واحد دهد. تكيه بر ارزشهاي اسلامي، نه تنها نقش‌هاي قومي، نژادي، زباني و گروهي را در بين فرهنگها، رنگها و نژادهاي مختلف اسلامي حل مي‌كند كه شرايط زندگي را براي پيروان ساير اديان و مكاتب هم امن و خوشايند و مساعد مي‌سازد. زيرا اسلام طالب آسايش و امنيت همه انسانها بوده و با نفي و طرد هرگونه برتري جويي و بي‌عدالتي، به صراحت اعلام مي‌دارد كه: اي مردم! ما شما را از يك پدر و مادر آفريديم و شما را به شعبه‌ها، ملتها و قبايل گوناگون تقسيم كرديم تا يكديگر را باز شناسيد؛ همانا گرامي‌ترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست.


همچنين پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد: اي مردم! بدانيد كه نه عرب بر عجم برتري دارد و نه عجم بر عرب، نه سياه بر سرخ و نه سرخ بر سياه؛ مگر به تقوا. امام علي(ع) هم هنگامي كه مالك اشتر را به عنوان والي و فرماندار مصر تعيين نمود به او چنين سفارش نمود.
مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه مهربان باش، مبادا همچون جانوري شكاري خوردن آنان را غنيمت شماري؛ زيرا مردم دو دسته‌اند: دسته‌اي برادر ديني تو اند، و دسته‌اي ديگر همانند تو در آفرينش‌اند. اگرگناهي از آنان سر مي‌زند يا علت‌هايي بر آنان عارض مي‌شود، يا خواسته و ناخواسته خطايي مرتكب مي‌شوند، آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير، آن‌گونه كه دوست داري خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد.
بن



تو پروژه یکی از بزرگ ترین مراجع دانلود فایل های نقشه کشی در کشو در سال 1394 تاسیس گردیده در سال 1396 کافه پاورپوینت زیر مجموعه تو پروژه فعالیت خود را در زمینه پاورپوینت شروع کرده و تا به امروز به کمک کاربران و همکاران هزاران پاورپوینت برای دانلود قرار داده شده

با افتخار کافه پاورپوینت ساخته شده با وب اسمبلی

لوگو اینماد لوگو اینماد لوگو اینماد
ظاهرا یک قسمت لود نشد صحفه را مجدد لود کنید