دانلود پاورپوینت تحلیل و بررسی روندهای عمده در پیدایش رفتارگرایی
سمینار جامع درباره بررسی و ارزیابی مکاتب روانشناسی
عنوان های پاورپوینت :
تحلیل و بررسی روندهای عمده در پیدایش رفتارگرایی
پیدایش رفتارگرایی
1- سنتهای فلسفی در زمینه عینیتگرایی روانشناختی
2- روانشناسی حیوانی
ادواردلی ثورندایک: یکی از مؤثرترین روانشناسان در توسعه روانشناسی حیوانی
قانون أثر ثوراندایک
ایوان پتروویچ پاولف
3- کنشگرایی
انتقاد واتسون به ساختگرایی
انواع پاسخ بهنظر واتسون
اهداف رفتار گرایی واتسون
غریزه مشتق:
تعداد و انواع غرایز
اضطراب
رشد شخصیت
همانندسازی:
جابجایی:
مکانیسمهای دفاعی من
مکانیسم واپسزنی:
مکانیسم واکنشسازی:
مکانیسمهای تثبیت و بازگشت:
مراحل رشد شخصیت
محرومیت یا ارضاء بیش از حد = تثبیت
شخصیت دهانی:
شخصیت مقعدی:
انتقاداتی که از سوی روانشناسان تجربی به فروید شده است، عبارتند از:
جداشوندگان از فروید
نظام یونگ: روانشناسی تحلیلی
ساختار شخصیت
صورتهای نوعی چهارگونه یونگ
ناخودآگاه شخصی و جمعی
تعداد و انواع غرایز
قسمت ها و تکه های اتفاقی از فایل
مراحل رشد شخصیت
هر یک از مراحل رشد در طول نخستین 5 سال زندگی و در رابطه با چکونگی عکسالعمل، به منطقه ویژهای از بدن تعریف شده است. در طول مرحله نخست که بهمدت یکسال ادامه مییابد، دهان منطقه اصلی فعالیتهای پویاست و سپس پویاییهای رفتاری بهمرحله مقعدی میرسد. این مرحله نیز در دومین سال زندگی کودک پایان میگیرد مرحله مقعدی با ظهور دوره آلتی تکامل مییابد در این مرحله اندامهای جنسی به مناطق شهوتزا بدل میشوند مراحل سهگانه دهانی، مقعدی و آلتی را مراحل ماقبل جنسی نامیدهاند. پس از طی مراحل فوق کودک به مرحله کمون وارد می شود. در این دوران پویایی و تکانشها بصورت سرکوبشدهای باقی میمانند و پس از طی این مرحله مرحله جنسی آغاز میشود.
در مرحله مقعدی در طی سال دوم زندگی، لیبیدو، در ناحیه مقعد متمرکز میشود. عمل دفع برای طفل لذتبخش است، زیرا هم ناحیه مقعدی را تحریک میکند و هم فشار داخل رودهها را کاهش میدهد. در این مورد، تراکم مواد دفعی در ناحیه مقعد در کودک ایجاد تنش مینماید که تخلیه آن باعث لذت میشود. این مرحله، در اثر وجود تضاد بین لذت تخلیه و کنترل برای به تأخیر انداختن آن، خود به دو مرحله فعلپذیری و فعال تقسیم میشود. آموزش آداب طهارت بوسیله والدین نقش بسیار مهمی را در نحوه تأثیر این دوره در رشد بعدی شخصیت فرد بازی میکند. اهمیت این دوره به این است که کودک برای نخستین بار خود، خالق چیزی میشود. لذا نه تنها از مدفوع خود نفرتی ندارد، بلکه آن را هدیهای به مادر میداند. بنابراین، رفتار کودک نسبت به دفع بستگی به رفتار مادر دارد، یعنی، اگر مادر کودک را تنبیه کند، خلاقیت کودک از بین میرود، ولی اگر رفتار متعادلی نشان دهد، کودک دارای خلاقیت متعادلی خواهد شد. کودک گاه از تخلیه یا نگهداری مدفوع بهعنوان مخالفت با والدین و کنترل آنها استفاده نماید. شاید این برای نخستین بار است که کودک با قیدوبندهای اجتماعی آشنا میشود و تجربه خود را در ارتباط با قوانین خارجی در مورد دفع و نگهداری مدفوع به نمایش میگذارد.
مرحله آلتی در اواخر سال سوم زندگی لیبیدو در ناحیه آلت متمرکز میشود و تا 6 سالگی در این ناحیه فعالیت دارد. در طول این دوره احساسات جنسی و پرخاشگرانه، بهدلیل توجه طفل به اعضاء تناسلی خود، توسعه مییابند. پسران در این دوره به مادر عشق میورزند و خواهان تملک وی و از بین بردن پدر هستند، دخترها، بر عکس، خواستار جانسین مادر و تملک پدر میشوند. فروید توجه به والد جنس مخالف و خصومت نسبت به والد جنس موافق را عقده اُدیپ نامیده است. بروز عقده اُدیپ بسته به جنسیت کودک، متفاوت است، زیرا هر فرد، چه پسر و چه دختر، در آغاز زندگی به مادر خود به دلیل ارضاء احتیاجاتش عشق و نسبت به پدر به دلیل اشغال سهمی از توجه مادر، خصومت میورزد. این احساس در پسرها باقی مانده ولی در دختران تغییراتی پیدا میکند. توجه پسر به مادر و خصومت او نسبت به پدر موجب تضاد در وی میشود. او ابتدا مایل به از بین بردن پدر است و در عین حال از تنبیه و رنجیدگی پدر میهراسد. ترس او از این است که مبادا پدر در اثر رنجش از او، اقدام به بریدن آلت تناسلی وی کند. ترس از اختگی موجب سرکوبی احساس خصومت به پدر شده و او نه تنها این احساس را سرکوب میکند، بلکه با پدر به همانندسازی میپردازد. در دختران عقده اُدیپ، عقده الکترا خوانده میشود و حل آن بهطریق پیچیدهتری صورت میگیرد. ابتدا دختر به مادر علاقه نشان میدهد، ولی بعد با پی بردن به اختلاف ساختمان آلت تناسلی خود با پسران، با ناراحتی بسیار تصور میکند که قبلا أخته شده است، یعنی بهواسطه احساسات جنسی خود نسبت به پدر، مادرش آن را بریده است و چون مادر نزدیکترین فرد به اوست، بنابراین، او را مسئول این واقعه میشناسد.رنجش دختر از مادر، باعث گرایش وی به پدر میشود. زیرا پدر دارای عضوی است که وی خواهان آن است. حسادت به آلت تناسلی در دختران مترادف اضطراب اختگی در پسران میباشد. دختران تصور میکنند که چیز گرانبهایی را از دست دادهاند، در حالی که ضسران نگران از دست دادن آن هستند. حسادت به آلت تناسلی در دختران بهآسانی اضطراب اختگی در پسران پایان نمییابد، بلکه، این احساس تا زمانی که دختر بچهدار شود و بویژه آنگاه که این کودک پسر باشد ادامه خواهد یافت.
محرومیت یا ارضاء بیش از حد = تثبیت
در طول سالهای اولیه زندگی، انسان در عبور از مرحلهای به مرحله دیگر ممکن است موفق نباشد. این پدیده تثبیت نامیده میشود. محرومیت یا ارضاء بیش از حد در هر یک از این مراحل عللی هستند که امکان تثبیت را فراهم میسازند. اگر فرد در یکی از دورههای ابتدایی زندگی خود تثبیت شود، برای ارضاء خود از ارزشهایی استفاده میکند، که فقط برای دورههای ابتدایی زندگی مناسب هستند. مثلا کسی که در مرحله دهانی تثبیت شده، ممکن است رضایت خود را در خوردن، مکیدن، سیگارکشیدن و غیره جستجو کند.
شخصیت دهانی:
شخصیتهایی خودخواه هستند و همه افراد را در ارتباط با خود در نظر میگیرند و دیگران را تنها با توجه به منافعشان مورد نظر قرار میدهند. این افراد همیشه طالب امنیت بوده و غیر فعال و نیز وابسته میباشند. بطوری که میتوان گفت، بسان مرحله دهانیف انگار می خواهند، همه چیز را بلعیده و از آن خود کنند. شخصیتهای دهانی، همیشه آزمند، حریص، حسود، طماع و بدبین هستند.
شخصیت مقعدی:
شخصیتهای مقعدی با ویژگیهایی مانند توجه زیاد به پاکیزگی و حست و لجاجت، مشخص میشوند. شخصیت این افراد به یادگیری پاکیزگی و سختگیری یا سهلگیری دراین مورد به کودکی برمیگردد. فردی که در مرحله مقعدی از نگهداری مواد زاید یا زیاد لذت برده و یا آنکه مورد شماتت قرار گرفته، بعدها ممکن است به جمعآوری أشیاء مختلف پرداخته یا اینکه خسیس بار آید. ممکن است وسواسی شدن افراد مربوط به توجه افراطی والدین به پاکیزگی در کودکی باشد.
شخصیتهای آلتی کسانی هستند که ممکن است از لحاظ بعضی ابعاد در مرحله ادیپی تثبیت شوند. این افراد میخواهند که در هر موردی از دیگران، موفقتر باشند. برای این افراد، موفقیت بهمنزله شکست دادن پدر است. شخصی که به موفقیت شغلی یا امور جنسی و ….. اهمیت میدهد، درصدد نشان دادن برتری خود نسبت به پدر است.
انتقادات متعددی نسبت به فروید از طرف جمعیتهای مذهبی، به مکتب ایشان صورت گرفته است، زیرا نگرش وی را به انسان، نگرشی غیر مذهبی و ضد اخلاقی دانستهاند که بیشتر بر جنسیت تأکید میورزد. گفته میشود که فروید کودک و مذهب را بیحرمت کرده است. او تلاش کرده که مذهب را در قالب اصطلاح علمی توجیه کند.
انتقاداتی که از سوی روانشناسان تجربی به فروید شده است، عبارتند از:
روش فروید، روشی بالینی است که با استفاده از پاسخهای بیماران و نظمبخشیدن به آنها، روانتحلیلی را شکل داده است. چقدر میتوان به پاسخهای افراد بیمار و ناسالم روانی، میتوان اعتماد کرد و چه ملاکی برای سنجش و اعتبار کلام بیماران وجود دارد. مظافا بر اینکه چنین روشی در مقایسه با روش تجربی، که در آن دادههای عینی، تحت شرایط کنترل شده مشاهده، جمعآوری و منظم شدهاند، بیشتر روشن میگردد. شاید صحت وسقم این گزارشها، را از طریق مصاحبه و پرسش از بستگان و دوستان بیمارانی که تحت روانتحلیلی قرار میگرفتند یا مدارک و اطلاعات روانپزشکی، امکان داشت و نقص روش فروید را جبران میکرد. اگرچه فروید در پاسخ به این انتقاد، بحث ناخودآگاه را مطرح میکند که صرفا میتواند از راه تداعی آزاد و تحلیل رؤیا اطلاعات را معتبر میگردد.
1- یادداشتهای فروید، چندین ساعت پس از مصاحبه با بیمارانش، تهیه میشد، که این فاصله سبب میشود، برخی از مطالب به فراموشی سپرده شود و مطالب ناقص ارائه شود
2- این احتمال وجود دارد که فروید تنها آنچه را که تمایل به شنیدن آن داشته بهخاطر آورده و گزارش کرده باشد.
3- سؤال مهم در ترسیم نتایج و تعمیم دادههاست، هیچکس بهدرستی نمیداند که مکانیسم چنین ترسیمی چگونه بوده است.
4- هر گاه بخواهیم بسیاری از فرضیههای او را بهطور تجربی مورد آزمون قرار دهیم، با دشواریهایی مواجه خواهیم شد. مثلا چگونه میتوان بطور تجربی به آزمون آرزوی مرگ دست زد؟ این آزمون فقط با خودکشی قابل اجراست که پس از آن گزارشگری وجود ندارد.
5- طرفداران عملیاتگرایی، استدلال میکنند که مفاهیم فروید دارای تعاریف عملیاتی نیستند و بسیاری از آن مفاهیم، بطور تجربی قابل آزمون نیستند. لذا منتقدان، احساس میکنند که اینگونه مفاهیم برای علم فاقد معنا و کاربرد هستند.
6- از انتقادات دیگر بر مکتب فروید، آن است که در نظریه شخصیت، تأکید خاصی بر وراثت و رشد نظیر غریزه، داشته و به الگوهای اجتماعی شخصیت توجه کمتری نشان داده است.
جداشوندگان از فروید
1- آلفردآدلر و یونگ بواسطه اصرار بیش از حد فروید بر نقش جنسیت از او جدا شدند.
2- تأکید بیش از حد فروید بر نقش عامل جنسی، سبب اختلاف و شکاف عمیق، بین او و بروئر گردید که سبب جدایی از هم برای همیشه گردید.
نظام یونگ: روانشناسی تحلیلی
یونگ اهمیت نقس جنسیت را در گستره شخصیت، کاهش داده و مفهوم متفاوتی از لیبیدو عرضه کرد. در حالی که فروید اغلب لیبیدو را در قالب اصطلاحات جنسی میآورد، یونگ آن را یک انرژی حیاتی تعمیمیافته میدانست که جنسیت تنها یک بخش از آن را تشکیل میدهد. برای نمونه، در آغاز 3 تا 5 سالگی که یونگ آن را مرحله ما قبل جنسی میداند، انرژی لیبیدویی در خدمت کنشهای تغذیه و رشد قرار میگیرد نه منحصر در امور جنسی، و نیز یونگ مفهوم عقده اُدیپ را رد میکند و معتقد است که تعلق فرزند به مادرش به جهت نیاز وابستگی همراه با ارضای نیازهاست. از دیدگاه یونگ، انرژی لیبیدویی تنها پس از بلوغ، شکل علاقه به جنس مخالف را پیدا میکند.
ساختار شخصیت
یونگ اصطلاح روان را در اشاره به ذهن مورد استفاده قرار میدهد و معتقد است که روان دارای سطوحی سهگانه است: خودآگاه، ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی. در مرکز خودآگاهی من قرار دارد که بطور کلی در رابطه با مفهوم شخص از خویشتن اوست. خودآگاهی شامل ادراکات، یادها و فرآیندهای مشابه دیگری است و میتوان آن را مجری ارتباط با واقعیت دانست که انسان را در سازگاری با محیط خویش توان میبخشد. یونگ بر آگاهی تأکید فراوان داشت، زیرا پس از ناخودآگاه در مرتبه دوم اهمیت قرار میگیرد. بعد خودآگاه روان شبیه بخش آشکار یک جزیره است و بخش بزرگتری که بصورت ناشناخته وجود دارد در زیر قسمت قابل رؤیت قرار میگیرد. یونگ بر این بخش پنهان مرموز بسیار تأکید میورزد.
صورتهای نوعی چهارگونه یونگ
یونگ از میان صورتهای نوعی، چهار صورت نوعی بیش از دیگران رخ میدهند و برای انسان بار معنادار هیجانی به همراه دارند. این صورتهای نوعی چهارگانه، عبارتند از: پرسونا، آنیما، آنیموس و شادو یا سایه.
پرسونا (نقاب) یا بعد بیرونی شخصیت، خود واقعی انسان را پنهان میدارد و آن را میتوان بهمنزله نقابی دانست که یک فرد در برخورد و تماس با دیگران از آن بهعنوان پوشش استفاده میکند و خود را آنچنان که میخواهد به جامعه نشان میدهد. انسان بهگونهای عمل میکند که فکر میکند دیگران از او انتظار دارند.
صورتهای آنیما و آنیموس، بازتاب مفهومی است که بر طبق آن مردان و زنان، تمایلات مردانگی و زنانگی را با هم ظاهر میسازند. آنیما اشاره بر ویژگیهای زنانگی در مردان دارد. درحالی که، آنیموس نشانگر خصلتهای مردانگی در زنان است.
صورت نوعی شادو (سایه) بخش پست و شبه حیوانی شخصیت و وراثت نژادی بشر از اشکال پستتر حیات است، کلیه تمایلات، فعالیتهای غیراخلاقی و هواهای نفسانی و ناشایست شامل شادو میشود.
ناخودآگاه شخصی و جمعی
یونگ بر این اعتقاد است که ناخودآگاهی، دارای دو بخش و یا سطحی دوگانه است که دقیقا در زیر خودآگاهی قرار دارد: ناخودآگاه شخصی تعلق به فرد دارد و شامل تمام انگیزهها، آرزوها ادراکات ضعیف و برخی از تجاربی است که یا سرکوب شده و یا بهدست فراموشی سپرده شدهاند. رویدادهای ناخودآگاه شخصی میتواند بآسانی به حیطه آگاه، خودآگاهی راه یابد و این نشانگر آن است که چنین رویدادهایی در سطح نه چندان عمیق ناخودآگاهی قرار دارند.
در زیر ناخودآگاه شخصی، سومین سطح روانی را ناخودآگاه جمعی تشکیل میدهد که این عمیقترین سطح، برای انسان ناشناخته بوده و شامل تجارب جمعی تمام نسلهای گذشته، اجداد ابتدایی انسان است.
ناخودآگاه جمعی مخزن اثرات وراثتی یا نهفته اجدادگذشته انسان است. گذشتهای که شامل نه تنها تاریخ نژادی انسان به عنوان نوعی مجزا، بلکه تاریخچه اجدادی ماقبل بشری یا حیوانی است. ناخودآگاه جمعی، ریشه روانی رشد تکاملی انسان است.
در مثال مربوط به جزیره، خاطر نشان میشود که تعداد جزایر کوچکی که از سطح آب فراتر رفتهاند، نشانگر خودآگاهیهای انسان است و میتوان مناطقی را که در زیر آب جا دارند و با جزر و مدّ دریا گاه در معرض دید انسان قرار میگیرند در حکم ناخودآگاه شخصی پنداشت و کف اقیانوس را که تمام جزایر بر ان استوارند، ناخودآگاه جمعی تصور کرد.
یونگ بر نیروهای قدرتمندی اشاره دارد که در ناخودآگاه جمعی حضور دارند. از این رو باور داشت که این نیروها بیشترین سهم را در رشد روانی دارند. او گرایشهای وراثتی در ناخودآگاه جمعی را صورت نوعی مینامید و بر این اعتقاد بود که آنها تعیینکنندههای قبلی تجربه ذهنی هستند که انسان را در روش رفتاری همانند، که بوسیله اسلاف نژادیش در روبهرو شدن با یک موقعیت مشابه تظاهر یافته است، مستعد میسازند.
رشد شخصیت:
از دیدگاه یونگ، شخصیت بوسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین میشود. رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و نیز در زندگی فرد مؤثر بوده و به شخصیت او شکل میدهد.
تعداد و انواع غرایز
اگر چه فروید فهرستی از غرایز ارائه نداد و آن را وظیفه فیزیولوژیستها میدانست، ولی بطور کلی دو غریزه زندگی و مرگ را غرایز مهم و اساسی میدانست.
غریزه زندگی، نظیر گرسنگی، تشنگی و غریزه جنسی که به بقای نوع کمک می کند. انرژی غرایز زندگی، لیبیدو نام دارد. آن نوع از غریزه زندگی که بیشترین توجه فروید معطوف آن بود غریزه جنسی است. البته غریزه جنسی، غریزه واحدی نیست بلکه ویژگی چند بُعدی دارد، در بدن انسان نقاط مجزا و متعددی وجود دارد که تمایلا جنسی را برمیانگیزاند که این مناطق شهوتزا در نواحی مختلف بدن دارای منبعی هستند. نظیر مکیدن، موجد لذت دهانی، دفع، منشأ لذت مقعدی و مالش اعضاء تناسلی؛ نهاد مخزن انرژی و جایگاه غرایز است.
تعداد و انواع غرایز
اگر چه فروید فهرستی از غرایز ارائه نداد و آن را وظیفه فیزیولوژیستها میدانست، ولی بطور کلی دو غریزه زندگی و مرگ را غرایز مهم و اساسی میدانست.
غریزه زندگی، نظیر گرسنگی، تشنگی و غریزه جنسی که به بقای نوع کمک می کند. انرژی غرایز زندگی، لیبیدو نام دارد. آن نوع از غریزه زندگی که بیشترین توجه فروید معطوف آن بود غریزه جنسی است. البته غریزه جنسی، غریزه واحدی نیست بلکه ویژگی چند بُعدی دارد، در بدن انسان نقاط مجزا و متعددی وجود دارد که تمایلا جنسی را برمیانگیزاند که این مناطق شهوتزا در نواحی مختلف بدن دارای منبعی هستند. نظیر مکیدن، موجد لذت دهانی، دفع، منشأ لذت مقعدی و مالش اعضاء تناسلی؛ نهاد مخزن انرژی و جایگاه غرایز است.
این که فخنر روح و بدن را دو جنبه از یک حقیقت میدانست، روح جنبه درونی حق است و جسم جنبه بیرونی آن، روح و جسم مانند تحدب و تعقر آینه است که چون از درون بنگری، مقعر است و از بیرون محدب مینماید. اگر منظور فخنر آن است که روح برآیندی از جریان مادی است و مجرد نیست و در کل یک وحدت ارگانیسمی را می سازد، این به هیچ وجه مورد قبول فلاسفه اسلامی نیست. اما اگر مراد این باشد که واقعیت انسان دارای روحی است مجرد و بدنی است مادی، و نیز این دو یک هویت و واقعیت را در جهان زیستی می سازند، در این صورت و مطلب درستی است.
30 تا 70 درصد پروژه | پاورپوینت | سمینار | طرح های کارآفرینی و توجیهی | پایان-نامه | پی دی اف مقاله ( کتاب ) | نقشه | پلان طراحی | های آماده به صورت رایگان میباشد ( word | pdf | docx | doc )
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.